سالار معذرت می خوام که اینو می گم پس تا وقتی که دبدگاه خودت رو اصلاح کردی اون همین طور می مونه چون نگرش بچه ها با ما بزرگترها خیلی فرق می کنه اون کارو از کار گذشته می دونه .....یک جور حس بسیار بد رو داری توی دخترت پرورش می دی عزیزمممممم .....من واقعا معذرت می خوام اگه کمی تند صحبت می کنم جون خودم دقیقا یک دختر همسن تو دارم می بینم که چقدر گیرنده های عجیب و احساسی دارن ......امیدوارم از دستم ناراحت نشی ولی با خودت به نتیجه برس بعد هم قطعا دخترت نابغه نمی شه احتمالا بتونی کمکش کنی که یک دانش اموز متوسط بمونه که این عالیهههههه عزیزمممم
حتما به با معلمش صحبت کن تا توقع نداشته باشه یک دانش اموز خیلی خوب ازش بسازه ... و سالار نازنینم با خودت کنار بیا و دوباره بهش اعتماد کن ..... از کوچکترین کارهای زندگیتو بهش بسپار .....شام امشب ،ظرف های تاهار ،انداختن سفره ،مرتب کردن خریدها در کشوها....بهش بگو برای این هفته یکی دوتا از دوست هاشو خونه دعوت کن اینجوری بهش می گی که غیر از درسش چیزهای مهم دیگه ای هم هست ......
نه ناراحت نمیشم خودم حرفاتون و قبول دارم خیلی هم سعی میکنم ذهنیتم و بهش عوض کنم ولی بی فایده ست و واقعا عذابم میده ولی سعی میکنم دیگه بهش فشار نیارم و بیشتر تشویق کنم
سالار هرچی هس سر اون قرصاییه که میخوره دختر دایی منم اینجوری بود تا بعد یه مدت نزدیک بلوغش دکتر داروشو عوض کرد
دوست خوبم هستم مطمیندخترت به جایی می رسه که شگفت زده ات می کنه .... به امید اون روز شب خوش
خودمم گاهی به قرصاش شک میکنم ولی به دکترش که یکی از بهترین دکترای تهرانه میگم اون میگه ربطی نداره به داروهاش
ممنون دخترونی جون حرفات خیلی بهم حس خوبی داد انشالا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز