اینجانب محمدرضا براز متولد 1364ساکن تهران
در سال 1390 دچار بیماری سرطان خون از نوع لوسمی حاد دچار شدم ....بنده بعد از نزدیک به سه سال درمان با عنایت بخدا و در روحیه خوبی که خودم داشتم این دوره ها رو پشت سر گذاشتم و فقط به این فکر می کردم بااین بیماری بجنگم و یک لحظه کوتاه نیام .. دورهای شیمی درمانی هرچند سخت بود ولی به فکر این بودم من خوب خواهم شد، و به خدای خودم ایمان داشتم ،اما بعضی وقت ها فکر های منو رااز این ذهنیت خوب کم رنگ نگه میداشت..تصوراتی
که هروز به سراغ من میومد، این بود چرا کسانی که قبل از من بیمار شدند وجود ندارند..که
همین تصور من باعث میشد که حتما مرگ پشت این بیماری هست ...هرچند اسم سرطان سخت هست اما من به اسم مرگ نگاه نمی کردم..دوست داشتم از بیماری کسانی قبل از من دچار این بیماری شدند جویا بشم بدونم چه اتفاقی برایم قرار پیش بیاد...امامتاسفانه کسی پیدا نمی کردم ..از دور میشنیدم کسانی خوب شدند ولی چرا اعلام نمیکنند که ما بیماران سرطانی بدانیم چی در انتظارما هست ... و همین باعث میشد که من خوب خواهم شد واین کار را برای دیگران خواهم کرد...اکنون بنده بعنوان مشاوره بیش از ۸۵۰ بیمار مبتلا به سرطان چه حضوری چه مجازی در سراسر کشور در کنارشون هستم ،و با بیماران از نظر تاثیرات درمان و دوره ها چه از نظر روحیه و عوارض داروها مشاوره میدم ..و میگم منم مثل شما هستم و شما هم مثل من و پس امید به خدا با این بیماری خواهیم جنگید..انگیزشون نسبت به درمان بالا خواهم برد تا در برابر این بیماری با روحیه بالا درمانشون پشت سر بگذرونند ،چون یک بیمار سرطانی بیش از هرکس حرف یک هم نوع خودش بیشتر براش تاثیرگذار هست..سوالی که برای تمام بیماران سرطانی پیش میاد در ابتدای بیماری آیا ما دوباره
می توانیم کارهای روز مره خودمون انجام بدیم آیا ما محدود نمیشیم ...من برای اینکه همیشه بیماران به این سوال خاتمه بدهند.. اعلام می کنم ما بیماران سرطانی هیچ وقت محدود نمیشیم و مثل یک فرد سالم چه بسا بیشتر کارهای روزمره خودمونو انجام میدیم...برای اثبات این کار اینجانب تصمیم گرفتم با یک گروه کوهنوردی دست به صعود قله های سخت بزنم که از قبل هیچ زمینه ای از کوهنوردی نداشتم...چرا کوهنوردی را انتخاب کردم..چون این رشته فعالیت مستقیم با گردش خون داره یه بیمار سرطانی خون در هر شرایط میتونه کارهای
بیش عهده خودش انجام بده ...و همین انگیزه باعث شد اینجانب در خرداد ماه1396 در کمتر از ده ماه ۳۸صعود به قله داشته باشم که بیشتر قله ها بیش از ۴۰۰۰ هزار بوده که قبلا هیچ زمینه قبلی از کوهنوردی نداشتم ..و امروز بیش از ۱۵۰ قله صعود داشتم هر چند دوستان بیمار سرطانی این عکس ها واین اقدام منو میبینند و در روحیشون تاثیر گذار هست ، و به خاطره همین با تمام توان این راه را ادامه خواهم داد .
و از خدا بزرگ ممنونم چنین روحیه به من داد
و امروز تلاشم میکنم این حرکت رسانه ای بشه تا اونای که فکر میکنند سرطان خط آخر هست بگوییم دراشتباه هستند..
خدا بخواهد سرطان که هیچ دماوند هم جلویت
زانو میزند..
نکته های مهم بیماری
هرچند اسم سرطان سخت هست...ولی خودم را آماده برای جنگیدن با این بیماری کردم.. خواستم هم خودش را و هم اسمش را شکست دهم ..که این امر نیاز به فرمولی برای این کار داشت... فرمولی را یافتم برای شکست این بیماری ... ایمان داشتن به کسی که من را به عنوان بنده خاص بودن انتخاب کرده... پس در من دیده که میتوانم از عهده شکست این بیماری برآیم... به هرحال انکار ناپذیراست که حتی نام این بیماری هم بسیاری را ناراحت میکند چه برسد به آن مبتلا شوی...نگاه مثبت به زندگی ..به این معنی نه که انسانی مثبت باشم و سعی کنم از اتفاقات و وقایع غیر قانونی را نادیده بگیرم..مثبت بودم چون فهمیدم افکار چنان قدرتی دارند که میتوانند سازنده یا ویانگر باشند....حالا به این باور رسیدم...باورش سخت هست که تا همین چند سال پیش محمدرضا براز یک جوان معمولی درگیر زندگی روزمره اش بود ولی حالا هم سرطان را شکست دادم و هم به بالاترین مقاطع تحصیلی رسیدم..و بلندترین قله های کشور را فتح کردم و امروز من سفیر امید خیلی ها هستم ...که خودم متعقد هستم سرطان نه تنها ضعیفم نکرد بلکه زندگی کردن را به من یاد داد و یه نقطه عطف بزرگ باعث شد اوج بگیرم..و الان به جای رسیدم که قهرمان خیلی هستم..و این هم چیزی نیست جز ایمان واراده قوی ونگاه مثبت به زندگی ما بیماران خاص..
بانوشتن نام محمدرضا براز در گوگل تمامی مستندات بنده اعم از روزنامه ها...مجلات.. برنامه پخش شده شبکه ها ....قابل رویت هست..پیج اینستا بنده rezabaraz3