من مادرم درگیر سرطان کولون بودن.ولی بخاطر روحیه خودشون و البته ماها که سعی کردیم با طب سنتی و حفظ آرامش تو محیط خونه، بهشون کمک کنیم تا بعد شیمی درمانی قوای بدنیشون برگرده و به زندگیشون ادامه بدن، 8 سال بعد از جراحیشونو شیمی درمانی و روزای سختمون، تونستیم کنارشون باشیم.و متاسفانه بعد از این مدت و البته اونم در اثر یه تصادف که توده سرطانی ایکه اینبار چند سال نزدیک کبد دیه شده بود، رو تحریک کرد ضربه تصادف و متاسفانه بعد مدت خیلی کوتاهی از دست دادیمشون
ولی 8 سال یعنی حدود 3000 روز.....ما همه تلاشمونو کردیم تا حداقل قدر روزایی که بودن رو بیشتر بدونیم.هرچند که هنوز هم میگم کاش مادرم زنده بود و وجودش گرمابخش خونمون......