2777
2789
عنوان

کسی بوده که خانوادش درگیر بیماری سرطان باشن

| مشاهده متن کامل بحث + 281481 بازدید | 984 پست
بهار جون متاسفم
ولی این بیماری برای هر کس که پیش بیاد سخت و دردناکه
منم مادرمو از دست دادم فقط 49 سالش بووود خیلییییییییییییییییییییییییی ارزو ها داشتیم و داشت که نشد که بهشون برسه
Lilypie Maternity tickers
مادر منم تومور مغزی داشت عمل کرد سال 85 بعدش خوب تاسال گذشته که متاسفانه دوباره تومور رشد کرد و نفوز کرد به بافتهای مغزش
متاسفانه منم اون موقع بار دار بودم پسر دومم رو اما خیلی سخت و دردناک بود 40 روز رفت تو کما و آخرم فوت شد

ایشااالا که همه مریضا شفا پیدا کنن ما که این مدت خیلی عذاب کشیدیم الانم از نبودش عذاب میکشیم اما به نظر من روحیه وامید به زندگی خیلی تو بهبودی این قضیه نقش داره

ایشاالا که هیچ بنده ای گرفتار بیمارستان نباشه
گروه هنری آناهی آرت روبالش های خاص و عشقولانه http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1544083&T=%D8%B1%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87_&postID=59092273

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دردناکتر اینکه خیلی دلش میخواست ازدواج کنه ولی دیگه.... من از اون کوچکترم وزودتر ازدواج کردم وقتی میبینمش آتیش میگیرم.از زندگی سیر شدم خودمم 5 ساله ازواج کردم ولی باردار نشدم .... به مظلومیت خواهرم خیلی دلم میسوزه برای ازدواج هیچی کم نداشت
خدایا راضی ام به رضایت....
زهره جون خیلی متسفم برای تو هم عزیزم من از کلوپ بهار میشناختمت تسلیت میگمممممم
بهاااار جون من میفهمم چی میگی ولی خدا بزرگه امیدوار باش که خوب بشه نهایتش اینه که بچه دار نمیشه
خداااااا بزرگه عزیزم
Lilypie Maternity tickers
بهار جان
خیلی ناراحت شدم
متاسفانه آمار سرطان تخمدان داره خیلی زیاد میشه...


زهره جان غم خیلی خیلی بزرگیه...
نمیتونم بهش فکر کنم
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
وایی دخترا کاش سر نمیزدم داغ دلم تازه شدکاش سر نمیزدم منم سه سال پیش خواهرم رو از دست دادم سینش درگیر درگیر بود از اول بیماریش که 5 سال بل بود تا 3سال پیش من باهاش بودم واقعا عذاب کشیدم حتی موقع کفنش هم بودم من داغون شدم فقط به ظاهر زندم سعی میکنم روحیهمو حفظ کنم .
میترسم منم درگیر بشم.ازاین میترسم یه پسر 6ماهه دارم
توامروزانجام خواهی پذیرفت،زیراامروز روز تکمیل وکمال است.ومن برای روزی چنین عالی تمام عیار، خدا را شکر میکنم،امروز معجزه پس از معجزه خواهد امدوشگفتیها لحظه ای باز نخواهد ایستاد.
سلام به همه
شکر خدا تب مادرم اومده پایین و کمی بهتر شده
امروز یه از خون داد تا ببینن پلاکتش در چه وضعیه

شنبه جواب میدن
اگه جوابش مثبت باشه دوباره پلاکت تزریق میکنن
CafeMom Tickers


CafeMom Tickers
تا حالا هر چی خوندم وشنیدم نا امیدم کرده

اینکه سرطان دوباره عود میکنه خیللی مایوس کنندس.
خدا هیچ بنده ای رو گرفتار نکنه.

اراسته جون,بهاره عزیز وسایر دوستان عزیز
برای همه بیمارانتون شفای عاجل از خدای بزرگ میطلبم.

امیدوارم اینجا پر از خبرای خوب بشه
برای مادر منم دعا کنید
CafeMom Tickers


CafeMom Tickers
مامان کوروش
منم ترس شما رو دارم
بخدا اگه گرفتار بشم ,کسی نیست یه لیوان اب بذاره دستم
من فقط خدا و مادرمو دارم که مادرم هم گرفتار شده.

خدا نکنه,خدا نکنه ,خدا نکنه گرفتار بشیم.
CafeMom Tickers


CafeMom Tickers
janty عزیز
ممنون از دعات وخداروشکر که تب مادرت قطع شده
سعی کنین تقویتش کنین با غذاهای وقوی در حجم کم
مثلا عصاره گوشت،آب لیموترشتازه هم خیلی خوبه
کلا آب میوه تازه خیلی مفیده
امیدوارم همه مامانا خوب وسالم باشن
ضمنا این ترس رو منم دارم
بخصوص که سابقه خانوادگی درخشانی در مورد سرطان داریم...
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
لطفا به اشتراک بگذارید

مطلب از سایت


www.blog.sabayepedar.net


شانت سر صبا از سرش بیرون آمده و وضعیت خطرناکی میباشد
صبا بابائی به خدا شرمنده ات هستم
کاری از دستم برایت بر نمی آید که بخواهم تو را عمل کنم چونکه
دیگر نه کلیه ای دارم که برای خرجت بفروشم و نه پولی ….
فقط میتوانم آن هم با هزار زحمت اندکی از وسایل برای زنده بودنت را فراهم کنم

http://blog.sabayepedar.net/wp-content/uploads/2013/02/DSC00682.jpg

http://blog.sabayepedar.net/wp-content/uploads/2013/02/DSC00680.jpg

www.sabayepedar.net
لطفا به اشتراک بگذارید

مطلب از سایت


www.blog.sabayepedar.net


شانت سر صبا از سرش بیرون آمده و وضعیت خطرناکی میباشد
صبا بابائی به خدا شرمنده ات هستم
کاری از دستم برایت بر نمی آید که بخواهم تو را عمل کنم چونکه
دیگر نه کلیه ای دارم که برای خرجت بفروشم و نه پولی ….
فقط میتوانم آن هم با هزار زحمت اندکی از وسایل برای زنده بودنت را فراهم کنم

http://blog.sabayepedar.net/wp-content/uploads/2013/02/DSC00682.jpg

http://blog.sabayepedar.net/wp-content/uploads/2013/02/DSC00680.jpg

www.sabayepedar.net
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز