2777
2789
عنوان

شوهرم بهم دروغ میگه چیکار کنم؟

| مشاهده متن کامل بحث + 28529 بازدید | 65 پست
لیندی خانم سلام، من خیلی وقت بود اینجا سر نزده بودم...نمی دونم که واسه نی نی دار شدن اقدام کردی یا نه! ولی ایشاالله که همه چی برات خوب پیش بره...من چون 2 ساله که ازدواج کردم هنوز دوس ندارم Baby داشته باشم، دوسال دیگه 32 سالم می شه، ایشاالله اون موقع :)

الان دقدقه سیگار کشیدن شوهرم کمتر شده یعنی حساسیتم کمتر شده، می دونی شاید برام دیگه مهم نیس! در واقع سعی می کنم خودم حال کنم، البته گیرامو می دما....
حالا یه چیزه دیگه رو اعصابم راه میره! اونم سر زدن هر روزه شوهرم به مامان جونشه...و اونجا هم که می ره با مامانش سیگارشو می کشه (چون خانواده شوهرم همشون سیگاری هستن) این از همه بیشتر لج منو در می آره!!!!

بیشتر از روزای اول هم مامانی شده...واه واه!!!! به خدا اونقدری که اون هر روز با مامانش حرف می زنه من کمتر با مامانم حرف میزنم، در صورتیکه دخترا معمولاً بیشتر حرف میزنن!!

حالا بگذریم، اینقدر راجع به این موضوعات تو اینترنت خوندم که به این نتیجه رسیم که فقط و فقط خودمو باید تغییر بدم!

ولی جالب بود برام که مشکلات همه ما یه جورایی شبیه...ولی تو هم برام بگو که در چه حالی، خوشحال می شم :)
لیندی جون به نظر من باید سیاست به خرج بدی.... گیر دادن و توضیح خواستن بدترین شیوه هست. یه مدت سعی کن هیچ سوال و بازخواستی راجع به سیگار کشیدنش نکنی. میدونی سیگار میکشه و بوی سیگار میده ... ولی اصلا بروی خودت نیار. در عوض سعی کن خودتو قوی کنی و بهش بیشتر محبت کن. شاید هم لازم باشه نامحسوس زیر نظرش بگیری. حدودا 1 ماهی این کار و بکن ببین چی جواب میده. ( گیر ندی و سوال نکنی و محبت کنی) . بعد از این مدت ببین رفتاراش چه جوری میشه. اگه بازم دروغ گفت که سیگار نمیکشه ولی میدونی که میکشه، شاید باید خودتم سیگار بکشی تا بتونی ترکش بدی( آخه اکثر آقایون از سیگار کشیدن خانمشون بیزارن و اینکار شاید تلنگری بهش باشه و خودشم ترک کنه) فقط مواظب باش که سیگار کشیدنت فقط فیلم باشه و آلودش نشی.(البته اگه مطمئنی از سیگار کشیدن شما اصلا خوشش نمیاد، این راه جواب میده) وگرنه باید دنبال یخ راه حل دیگه بود. موفق باشی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام بچه ها 

منم به سیگار کشیدن شوهرم شک دارم یه بار دهنشو بو کردم بو میداد همیشه عطر و ادکلن زیاد میزنه و آدامسای مختلف میجوه,قبلا هم اعتیاد داشته ولی بلایی سرش اومده که خودش میگه شده برام کابوس,الان فقط سیگار میکشه ولی اعتراف نمیکنه, منم حساسیت شدید دارم بهش گفتم میخوام ترکت کنم,دوسم داره ولی فوق العاده لجبازه,منم لج کردم میخوام ولش کنم,

خیلی زورم میاد که دروغ میگه 

به نظرتون چیکار کنم  واقعا تحمل آدم سیگاری رو ندارم 

سلام منم میخوام مشکلمو ابنجا بگم شاید یک نفر پیدا بشه و من رو راهنمایی کنه.منم از مشکل اعتیاد همسرم رنج میبرم.ازدواج ما کاملا دلی بود و هر دوطرف همو دوست داشتیم اما بعدا یه سری چیزا تغیر کرد.حدودا 6 ماه از نامزدیمون میگذشت که من متوجه تغیرات ظاهری همسرم شدم مثل تیره شدن پوستش و لاغر شدنش بعد از اون پدرم چند باری بهم گفته بود که بوی سیگار ازش حس کرده اما من نادون بودم و فکرمیکردم پدرم دشمن منه و همسرم صادق ترین مرد زندگیمه اما اینطور نبود هر موقع که پدرم بهم میگفت بو حس کرده من میرفتم به همسرم میگفتم و اونم خیلی راحت میگفت پدرت الکی میگه و من اصلا این کاره نیستم و از بوی سیگار حالم بد میشه و از این حرفا منم که خوش باور و به خاطر اعتماد خیلی زیاد باور کردم و حتی بهش فکرم نمیکردم و مثل همه دخترا منتظر زمان عروسیم بودم حدودا دوماه قبل از عروسی پدرم بهم گفت که زیاد بوی سیگار ازش شنیده و خیلی راحت بهم گفتم بگو نه و خودت رو بدبخت نکن اما من دوستش داشتم و اصلانم حرف پدرم رو باور نمیکردم چون هر دفعه به همسرم میگفتم میگفت بابات اینجوره بابات اونجوره.خلاصه ما ازدواج کردیم و حدودا سه ما از ازدواجمون گذشته بود که بو های عجیب غریبی میداد و رفت و امد هاش مشکوک بود هرجا میرفت کلی طول میکشید تا برگرده خلاصه گذشت تا اینکه یه روز دیدم رفت تو حمام در حمام نیمه باز بود و منم رفتم پشت در حمام که یه دفعه یه بوهایی اومد و وقتی لزش پرسیدم چیه من من کردو دوباره دروغ گفت وقتی برگشتم حس کردم پیراهنش که روی زمین افتاده بود یه چیزی زیرش بود زیرش رو که دیدم دیدم بعله سیگار و فندکو این چیزا خیلی روز بدی بود و میتونم بگم علاقه صد در صدیه من 70 درصدش از بین رفت خلاصه گذشت و شش ماه پیش توی موتورش یه جاساز دیدم که توش یه حوله بود و توی اون حوله قرص متادون و بنگ و سیگار و این چیزا بود راحت میتونم بگم ازش بدم اومد چون انتظار همچین چیزیو نداشتم اون خیلی راحت از اعتماد من سو استفاده کردم و هر موقع قسمش میدادم به جون خودم خیلی راحت به جون من قسم دروغ میخورد.

الانم یک سال و نیم هست که ما ازدواج کردیم و من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم میخواستم برم روانشناس اما بخاطر مشکل مالی نرفتم و اون خیلی راحت برای خرید متادون پولاشو خرج میکنه.مثلا گفته بنگ نمیکشه اما چند وقت پیش یه مقدار تو خونه دیدم ازش پرسیدم گفت برا دوستم خریدم که البته من اصلا باور نکردم.توروخدا اگر میتونید راهنماییم کنید من حتی به جداییم فکر کردم اما ته دلم دوستش دارم د دوست دارم اداماه زندگیم با اون باشه از یه طرفم از اعتیاد متنفرم و تحملش نمیکنم.لطفا راهنماییم کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز