2777
2789
عنوان

متولدین خرداد 89

| مشاهده متن کامل بحث + 1150448 بازدید | 24572 پست
سلام به همه دوستان امیدوارم همگی خوب و خوش باشید لیلاجون و بهی جون و سمیه جون و بقیه دوستان ممنون که بابت سوالم جواب داده بودین ،‌فعلا انگار از سرش افتاده حدود ده روزی هر شب میپرسید ولی الان دیگه نمیپرسه ،‌احتمالا دوباره یادش میفته که باید بهش جواب بدم سمیه جون بابت عکسها خیلی ممنونم ،‌حسابی تو زحمت افتادی عجله ندارم میخوای بعد از ماه رمضون یه قرار بذاریم بگیرم ازت ،‌ولی خیلی دلم میخواد ببینمشون این چند وقته هم آره دیگه حسابی سرمون شلوغ بود شبهای قدر که کارهای خاص خودش رو داشت و شبهای مابین اونها هم افطاری دعوت بودیم ،‌چه خوب که مهمونی های افطاری به شما هم خوش گذشته خداروشکر بهی جون واقعا لطف میکنی که این مطالب خوب رو برامون میذاری ، ممنون مامان کامی جون چه خوب که شب قدر رو رفته بودی مسجد جمکران خوش به حالت ،‌اتفاقا منم از تلویزیون میدیدم اونجا رو و حرم حضرت معصومه و حرم امام رضا رو ای جانم محمد حسین چه بامزه میخواسته بره سیم رو تکون بده برق وصل شه ،‌بچه ها چه ذهنیتهای جالبی دارن لیلا جون چقدر خوبه که کیمیا دیگه راحت جدا میشه و میره ،‌ درمورد وابستگی به کلاس قبلیش هم بعید میدونم الان بچه تا این حد وابسته بشن که مدام یادشون بیفته ،‌هستی هم از فردا شروع میکنه مهد رو ،‌امیدوارم تو این یه ماه بد عادت نشده باشه و فردا موقع جدا شدن اذیتم نکنه هرچند چون یه محیط جدیده احتمال میدم کمی گریه رو داشته باشه از خودش که میپرسیم مهد خوبه یا تعطیلات تابستونی؟ میگه تعطیلات خوش میگذره ولی مهدرو هم دوست دارم . چند وقت پیش هم میگفت چرا تعطیلات تموم نمیشه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام به همه دوستای گل مامان کامی ممنون که تو جمکران به یاد ما بودی...من اتفاقا همون شب خیلی دلم هوای اونجا رو کرده بود.....تنها جایی هست که واقعا خیلی وقتا دلم هواش رو می کنه و هر بار میرم همه چی از ته دل و واقعیه برای من بر خلاف خیلی جاهای دیگه....علتش رو هم اصلا نمیدونم....یه نذری هم دارم که ایشالله مشکل حل شد باید برم حتما...... ممنونم که در مورد روند آموزشی پسرت توضیح دادی...با این حساب دیگه ملکه ذهنش شده...افرین و خسته نباشی...... در مورد اسم نی نی اعظم هم خیلی خیلی ممنونم که توضیح دادی....خود تنبل خانمش که نمیومد اینجا هم بگه....هاهاها...پس به هر حال همون فاطمه خانم صداش میزنیم تا تصمیم قطعی بشه...... حرف پسرت در مورد درست کردن برق هم خیلی بامزه بود..کلی خندیدم..واقعا از دست این پسرها و علاقشون به کارهای فنی.... در مورد ماه عسل هم منم شب اول که برنامه رو دیدم خیلی حالم بد شد...اینقدر از تاریکی ترسیده بودم که حتی تا خود صبح خوابم نمی برد و همش این ماجرا با جزئیاتش میومد تو ذهنم....و ترس عجیبی پیدا کرده بودم....تا به حال اینجوری نشده بودم...همش احساس می کردم ته اون چاه هستم.......خیلی تحت تاثیر حرفهای اون زن قرار گرفته بودم.....بعدا شنیدم خیلیها دچار همین حالت شده بودن.......حتی از همسری خواستم تحقیق کنه تو نت و بگه چه جوری پیدا شده؟؟ که خلاصه داستان تو نت بود و من جواب سوالهام رو گرفتم و داستانش همونی بود که شب دوم خانمه هم تعریف کرد........اما فرداش اومدم دیدم که تو پیج علیخانی چه غوغایی شده و هزاران نفر کامنت گذاشتند و 80 درصد مردم دارن میگن که این زن دروغگو هست...حرفاش به هم نمی خوره.....ماجرا چیز دیگه ایه....چرا وقتی اینقدر عاشق شوهرش بوده که از اول برنامه تا اخرش می گفته موقع تعریف ماجرا و مرگ شوهرش اینقدر ریلکس حرف میزده و گریه نمی کرده؟؟..انگیزه قاتل چی بوده؟؟؟ چطور با بوی جسد اونجا زنده مونده و هزار تا سوال بی جواب پرسیده بودن و به علیخانی اعتراض کرده بودن.....که اصل ماجرا رو توضیح بده ..چرا با اوردن این ادم و اعتراض نکردن بهش داره اعتبار برنامه اش رو زیر سوال می بره؟؟ و هزار تا حرف دیگه.......من شوکه شده بودم و خیلی ناراحت شدم و با خودم گفتم عجب مردمی داریم...چقدر راحت قضاوت می کنند و تهمت می زنند.....تا اینکه همون روز علیخانی اعلام کرد که خانمه قراره دوباره بیاد تو برنامه برای پاسخ دادن به سوالات مردم....که بازم با شب اول زیاد فرقی نکرد و تقریبا همون حرفها رو زد ولی برخی جاها حرفهای شب اولش که رو برای مردم سوال شده بود کمی تغییر داد و منم یه جاهایی همین احساس بهم دست داد که حرفاش تناقض داره چون دیگه تحت تاثیر شب اول نبودم....اما بازم اصلا قضاوتی نکرده و نمی کنم.....و اون پیام اصلی ماجرا که همون حضور و خواست خداوند برای زنده نگه داشتن انسانی تو اون شرایط وحشتناک جسمی و روحی و... .که حتی تصورش برای ما وحشتناکه چه برسه به واقعیتش.....بوده رو بهش توجه کردم و می کنم.....اما حرفهای اهالی سمنان که دارن اطلاع رسانی می کنند خیلی عجیب و غریبه و منم موندم که بالاخره شایعه است یا واقعیت....شنیدم که میگن این خانم و خانواده اش بسیار تو سمنان ثروتمند و شناخته شده هستند....و با شوهرش اختلاف شدید داشته و در جریان قتل شوهرش همکاری کرده و خودش از مظنونین پرونده هست و شوهرش هفت روز تو چاه بوده ولی خودش چند روز بعد که نامه پیدا شده به چاه پرت شده و و فقط سه روز تو چاه بوده و خیلی از این حرفها رو داره دروغ میگه...و اومده تو این برنامه و پول زیادی خرج کرده و به تهیه کننده داده تا جوی که تو سمنان علیهش به پا شده درست بشه و ذهن پلیس منحرف بشه که عاشق شوهرش بوده و تو قتلش دخالتی نداشته و هزار تا حرف و حدیث دیگه.....که من اصلا نمیدونم درسته یا نه و خدا عالم به همه اموره و بهتره قضاوت نکنیم تا در جریان واقعه نیستیم.....وضعیتی به پا شد خلاصه به این برنامه و داستان این زن......
اعظم جون...نمیدونم به خدا...منم موندم...اینجوری دارن میگن...مخصوصا اهالی سمنان که در جریان واقعه هستند گویا....... اسم فاطمه حسنا هم خیلی قشنگه...نامدار باشه همیشه......پس فاطمه حسنا خانم در چه حاله؟
سلام به دوستای گلم ممنون نیروانا و مامان کامی. اسم دختر من شیدا هست یه دختر شیطون بلا چون شاغلم میره مهدکودک امروز یک ساعتی با خودم توی شرکت بود بعد باباش اومد دنبالش و بردش. ما جنوب زندگی میکنیم .خوشحالم که با شما آشنا شدم.
می شوم بیـدار و می بینم کنارم نیستی حسرتت سر می گذارد بی تو بر بالینِ من ... روحت شاد مامان مهربونم
سلام سلام سمیه جون منم مثل تو روز اول این برنامه ماه عسل خیلی تو حال و هواش فرو رفتم و یه لحظه از ذهنم خارج نمیشد ولی بعدش منم با خودم به یه سری چیزای ضد و نقیض برخوردم ولی بازم نتونستم حتی یه درصد فکر کنم که ماجرا واقعی نبوده تا اینکه تحلیل های مردم رو خوندم و واقعا موندم که قضیه چیه این چیزایی که تو گفتی رو هم نمیدونستم و برام خیلی جالب بود،مررسی که گفتی راستی واقعا جات تو وایبر خالیه و همه چیز اونجا خوبه فقط کمبود شدید تو احساس میشه و قراره همه با هم بریزیم سرت تا بری گوشی بخری و به جمعمون بپیوندی تا خیالمون راحت بشه دوستم عکسا رو هم شرمنده که هنوز بهت خبر ندادم راستش سر سایزش گیج شدم سایز عکسای البومش میخوام و مطمئن نیستم که چند بهش میخوره اندازه میزنم ١٥ در ٢١ هستش نازی جون ایشالله هستی با علاقه بره مهد از فردا کیمیا که نازش برای من بود و فعلا خوب میره و دیگه بهانه نمیگیره انشالله برای بعد ماه رمضون یه قرار باید فیکس کنیم و همدیگرو ببینیم ،هم استخر هم پارک هم تئاتر
الهی مادرم را از ان کسانی قرار بده که آتش به انها خواهد گفت گذر کن همانا نور تو نور مرا خاموش کرد.بهشت به او خواهد گفت وارد شو که همانا دلتنگ تو بودم قبل از انکه حتی ببینمت...
اعظم جون فاطمه حسنا خوبه؟؟شیطون هست یا نه؟؟ انجلا جون خوش اومدی دختررت خردادیه؟؟
الهی مادرم را از ان کسانی قرار بده که آتش به انها خواهد گفت گذر کن همانا نور تو نور مرا خاموش کرد.بهشت به او خواهد گفت وارد شو که همانا دلتنگ تو بودم قبل از انکه حتی ببینمت...
بچه ها موافقین بعد ماه رمضون یه بار تئاتر تالار هنر رو امتحان کنیم http://talarhonar.blogfa.com
الهی مادرم را از ان کسانی قرار بده که آتش به انها خواهد گفت گذر کن همانا نور تو نور مرا خاموش کرد.بهشت به او خواهد گفت وارد شو که همانا دلتنگ تو بودم قبل از انکه حتی ببینمت...
لیلا جون اره دقیقا همین طوریه منم بدجوری قاطی کردم...البته مسلما همش نمیتونه دروغ باشه چون از تو چاه بودنش فیلم هست......ولی اگر ذره ای دروغ گفته باشه که خدا ازش نمی گذره...چون من حتی خوندم زنهای بارداری که حالشون به شدت بد شده و راهی بیمارستان شدن.... در مورد عکسها اشکال نداره عزیزم.... 15در 21 نداریم....16 در 21 داریم که من اشتباها براتون تو لیست نفرستادم و هزینه اش با سایز بعدیش اشتباه شده.....هاهاهاها....اتفاقا نازی هم همه رو 13 در 18 انتخاب کرده بود....ولی من سه تاش رو به جای 13 در 18 به عناون کادو از طرف خودم 16 در 21 چاپ کردم که خیلی بهتر شد...اتفاقا توصیه منم همون سایزه که خیلی بهتره......البته می خواستم سوپرایز باشه برای نازی که نشد و لو دادم....هاهاهاها..اما چون برای نازی این کار رو کردم...برای تو هم تا سه تا از عکسها سایز بزرگترش کادوی منه.....یعنی تو هم تا 3 تا از عکسها همون هزینه 13 در 18 رو میدی ولی من 16 در 21 چاپ می کنم...... برای قرارها هم موافقم.... برای وایبر هم ممنونم که به یادمن هستید....گوشی هم اگر خودتون پولش رو بدین حاضرم بخرم..هاهاها.....باور کنید دلم نمیاد....هرچی پول دستم میاد دارم جمع می کنم برای خرید لوازم عکاسی......هاهاهاها..و البته یه سری هزینه هایی داریم این روزها که به شدت در اولویته...ایشالله همه چی که جور شد میام حتما در موردش میگم......
نازی من پستت رو ندیده بودم.....الان دیدم...ممنونم دوست گلم زحمتی نبود.....باشه اگر عجله ای نداری میذارم برای بعد ماه رمضون تو قرارهایی که همدیگه رو دیدیم....دوست نداشتم بدقول باشم...اما اگر اخر هفته مسیرمون اون سمتی خورد حتما برات میارمشون.......ایشالله هستی هم مهد جدیدش رو دوست داره و راحت میره مهد....همون جوری که خودش گفته حتما از تعطیلات خسته شده و راحت میره..........
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز