من و همسرم ۵سال همدیگه رو میخواستیم و با کلی سختی بهم رسیدیم از علاقش بخودمم مطمئنم
خصوصیات خوبی:مسئولیت پذیر.خانواده دوست(یعنی بخاطر ارامش من هر کاری میکنه و از عشقش به خودم مطمئنم.تامینم میکنه.فقط گاهی اوقات از نظر عاطفی کممیزاره اما خیلی مهربون و دست و دل باز و با محبته.حامیمه در برابر خانوادش و هر کسی دیگه.به تفریح و بیرونمون اهمیت میده.از خودگذشتس یعنی اول از همه اولویتش منم بعد اگه شد خودش تو خرید تو خوردن تو همه چی اول من باید باشم.به نظرم بیشتر اوقات احترام میزاره.انعطاف پذیره تقریبا....هر چی یادم بود گفتم
خصوصیات بدش:عصبیه یعنی گاهی تو جمع هم شده بهم بد نگا کرده ک من خیلی ناراحت میشم از این حرکتش.بددهنه.بابت پول جیبیم باید جواب بدم بهش(البته متقابله )زود امپر میچسبونه واسه همینمیگم حش میکنم اعتیادش خوب نشده چون خواب و بیداریشم تنظیم نیست.
من و اون همو دوست داریم خیلی زیاد ولی دنیامون با هم یکی نیست و من احساساتی تصمیم به ازدواج گرفتم اختلاف سنیمون ۱۰ساله انگار مال دنیای هم نیستیم
طلاق هم نمیتکنم بگیرم خانوادم خیلی استقبال نمیکنن فقط مادرمه که اونم خودش با پدرم بدبخته و داره درد میکشه جو خونه پدریم عذاب آور تر اینجاس واسه همین اینجارو با همه مشکلات ترجیح دادم