2777
2789
عنوان

کسانی که شوهرشان یا یکی از عزیزانشان اعتیاد داره اینجا مراجعه کنه

| مشاهده متن کامل بحث + 222396 بازدید | 281 پست
هانی عزیز خدا را شکر که همسرتون به رهایی رسیده . وبه تولدی دوباره رسیده . محبت بهترین راه . سعی که همیشه به زندگی دلگرمش کنی. چون ناراحتی باعث میشه . که سست بشه . دلگرمی شما روز به روز اون مشتاق تر میکنه . تا مستدام باشه . تحت هر شرایطی تشویقش کنید به کلاسهاش ادامه بده و وقفه بوجود نیاره . ودر مورد بچه عجله نکن چند ماه دیگه هم صبر کن وبعد اقدام به بچه داری کن . اینو از این جهت بهت میگم که اعتماد کامل پیدا کنی . اگر کلاسهاشو مداوم بره . وبه حرف راهنماش گوش کنه . دیگه جای نگرانی نیست

موفق وشاد باشید

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


مامان گلی عزیز تا حالا خیلی کمکش کردم و دلگرمی و محبت و ... ولی نمیدونی چقدر خسته شدم هر دومون داریکم کار میکنیم و آخر ماه هم هیچی نداریم آنقدر قسط داریم و بدهکاری بدهکاری هایی که همش به خاطر اون دوران بوده برا همین خیلی حال منو گرفته البته زندگیمون راحته دخل و خرجمومن به هم میخوره ولی نه پس انداز واسه یه خونه ای نه اینکه قسطامون حالا حالاها تموم میشه دلم میخاد یه مسافرت برم ولی به خاطر اینکه به آشناها بدهکاریم جرات اینکارو هم ندارم نمیدونم خسته ام خسته
سلام دوستان
منم شوهرم اعتیاد داره تا حالا چند بار قول داده که ترک کنه ولی نشده هر 3-4 روزی یکبار مواد (تریاک) استفاده میکنه
بالاخره دیروز تصمیم گرفتم برم و با شوهرم حرف بزنم میدونستم زودتر از من رفته خونه پس مرخصی گرفتم و با آزانس رفتم در خونه . ماشینش بود در حیاط هم باز بود رفتم تو خونه . تو حیاط بود یه چیزی دستش بود تا منو دید سریع دوید تو زیرزمین من دنبالش رفتم باور نمیشد اما مواد مصرف کرده بود . خونسردی خودم رو حفظ کردم . گفتم اینبار باید محکم برم جلو
دستش رو گرفتم و بردم تو اتاق رو به قبله نشوندمش قران رو اوردم و گفتم به احترام قران میخوام هر دو در کمال آرامش حرف بزنیم
شروع کردم و گفتم تا حالا اشتباه کردم که جدیت به خرج ندادم و حرفاش رو قبول کردم گفتم تو هنوز معتقدی معتاد نیستی و میتونی ترک کنی درصورتیکه خودتم میدونی یه ذره نمیتونی در مقابل وسوسه اش کوتاه بیای گفتم ایندفعه دیگه میخوام همه چی رو تموم کنم هم به خانواده اش میگم هم درخواست طلاق میکنم ساکت بود و نگتاهش به زمین

خلاصه همه حرفام رو زدو و گفتم حالا نوبت توئه حرف بزنی اونم گفتم تقصیر خودمه تا حالا جدی پیگیرش نبودم واسه ترک اون سرخوشی و شادی رو که بهم میداد دوست داشتم و..........

گفت تو که این همه تحمل کردی ایندفعه هم بهم فرصت بده
گفتم پس بریم مرکز مشاوره ترک اعتیاد . گفت نه اونجا نمیام خودم تحمل میکنم میترسم اونجا یکی آشنا دربیاد ( اخه شهر ما کوچیکه و احتمالش زیاده)
گفتم پس مشاوره تلفنی . قبول کرد
گفت میرم داروخانه گیاهی و داروی ترک اعتیاد میگیرم

منم بهش گفتم نمیتونم زیاد رو قولت حساب کنم پی یه قلم و کاغذ آوردم و یه تعهد ازش گرفتم که درصورت تکرا مصرف مواد حضانت پسرم و حق طلاق با من باشه اونم امضا کرد و انگشت زد

گفت بهم ثابت میکنه که ایندفعه فرق داره با دفعات پیش

نمیتونم باور کنم همش نگرانی و ترس دارم

نظرتون چیه باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟/

تو رو خدا اگه تجربه ای دارید کمکم کنید
29 نکته برای شناسایی افراد مصرف کننده مواد مخدر( معتاد)



خواندن این توصیه‌ها را به اولیایی که به تغییر رفتار و گفتار فرزند خود مشکوک شده و نگران آلوده شدن آنان به موادمخدر هستند، توصیه می‌کنیم. با خواندن این نکات می‌توانید متوجه شوید که آیا فرزند یا احتمالا یکی از بستگان نزدیک شما به دام اعتیاد افتاده ‌است یا خیر.

1- معتادان تزریقی، معمولا پیراهن آستین بلند می‌پوشند تا جای تزریق روی دست آنها پنهان بماند.

2‌ - از دوستان و بستگان دوری می‌جویند، زیرا می‌خواهند احوالشان بر آنان معلوم نشود.

3‌ - افراد معتاد معمولا دچار کاهش وزن می‌شوند، چون تمایل به خوردن صبحانه، شیر، بستنی و ترشی ندارند، زیرا اگر نشئه باشند، خوردن این مواد نشئگی آنان را از بین می‌برد.

4 - ساعت خواب معتاد، متغیر است.

5 - به ورزش و کارهای جسمانی، علاقه‌ای نشان نمی‌دهند.

6 - فرد معتاد بسیار پرحرف می‌شود، مطالب بیجا و نامناسب زیاد می‌گوید و در همه زمینه‌ها خود را صاحبنظر می‌داند.

7 - حالت چرت مکرر دارد.

8 - وقتی به اتاق می‌رود، در را قفل می‌کند، حتی اگر بیرون برود نیز در اتاق را قفل می‌کند.

9 - به کار، شغل و خانواده بی‌علاقه می‌شود.

10 - چون اعتیاد خود را می‌خواهند بپوشانند، اغلب دروغ می‌گویند و بتدریج به دروغگویی عادت می‌کنند.

11 - معمولا تمایلی به تمیز نگاهداشتن خود ندارند.

12 - دچار مشکلات مزمن گوارشی می‌شوند.

13 - بی‌دلیل پول خرج می‌کنند.

14 - تا یک ساعت پس از مصرف موادمخدر، بدنشان خارش می‌گیرد، مخصوصا در پا، ران و کشاله ران.

15 - دچار آبریزش بینی و عطسه و خماری می‌شوند.

16 - وسایل غیرمتعارف مثل زرورق سیگار، لوله خودکار و گاه سرنگ در جیب او پیدا می‌شود.

17 - بیشتر با افراد مشکوک و ناباب رابطه برقرار می‌کنند.

18 - دیر سر کار می‌روند و هنگام بیداری صورتی پف‌کرده‌ دارند.

19 - از رفتن به مسافرت امتناع می‌کنند.

20 - در روزهایی که طرح مبارزه با معتادان اجرا می‌شود، درخانه می‌مانند.

21‌ - داروهای مخدر در خانه نگه می‌دارند.

22 - به تمدید گواهینامه رانندگی و یا جواز کسب علاقه‌ای ندارند؛ چون می‌ترسند در معاینه پزشکی رازشان فاش شود.

23‌ - اندازه مردمک چشم‌شان تغییر می‌کند و به همین دلیل از عینک دودی استفاده می‌کنند.

24 - هنگام بازگشت به خانه عطر می‌زنند.

25 - اصرار دارند که تنها بیرون بروند.

26 - ‌خبر ترک اعتیاد دیگران را تکذیب می‌کنند.

27 - غیرمتعارف عرق می‌ریزند.

28‌ - دچار سرفه‌های مزمن می‌شوند.

29‌ - اگر معتاد به هروئین باشند، از رفتن به حمام خودداری می‌کنند چون دوش گرفتن، زمان خماری، را محدود می‌کند.



--------------------------------------------------------------------------------

بهترین راه درمان اعتیاد (کنگره60)

http://majid1207.blogfa.com
در این نقطه از جهان بینی سالم ، تنها حسی که به سراغ او می آید ، حس تشکر و قدردانی و روحیه سپاس و شکرگزاری است ؛ می آموزد که باید سپاسگزار و شکرگزار بود ؛ ابتدا از خلق خدا و بعد از خداوند

دستور جلسه این هفته : چگونه شکر گزاری می کنم.

بر اساس متد DST یا روش درمان تدریجی کنگره 60 و هماگونه که در اکثر نوشتار ها ، مقالات و رفرنس های کنگره 60 آمده است ، برای رسیدن به درمان قطعی اعتیاد و بستن دفتر اعتیاد در زندگی ، به گونه ای که دیگر تحت هیچ شرایطی باز نشود ، بایستی طبق مثلث درمان ؛ جسم ، روان و جهانبینی به تعادل برسد.

به تعادل رساندن این اضلاع در پروسه درمان اعتیاد در شهر وجودی انسان ، شاید یکی از بزرگترین پروسه های درمانی باشد که انسان می تواند با آن رو برو شود ؛ به تعادل رساندن جسم ، روان و جهانبینی ، رویدادی است که در قالب زمانی خاص خود که حداقل 10 ماه می باشد ، به همراه سایر حرکت ها و تدابیر درمانی که کنگره 60 برای ما مدون نموده است ، امکان پذیر می باشد .

به تعادل رسیدن این اضلاع ، یعنی این که شخص حتی اگر در بدترین شرایط هم قرار گیرد ، دیگر مواد مخدر مصرف نمی کند ، او درمان شده است ، به تعادل رسیده است ؛ شهر وجودی او در طی فرایند درمانی در تصفیه و تزکیه ای عظیم ، از بسیاری از نا خالصی ها زدوده شده است و تا حدی به انوار الهی نزدیک شده است و می توان نور ایمان را در چهره و رفتار او مشاهده نمود .

همانگونه که در دستور جلسات قبلی نیز ، گاهاً اشاره شده است ، برای به تعادل رسیدن هر یک از اضلاع مثلث درمان اعتیاد ، کنگره 60 حرکت ها و تدابیر خاصی را اندیشیده است که با اجرای آن ها ، فرد در مسیر درمان و رهایی کامل از مصرف مواد مخدر و اعتیاد قرار می گیرد .
در ضلع جهانبینی ، آنچه که باعث رسیدن به تعادل ، از نقطه نظر تفکرات ، اندیشه ، احساس ، ادراک ، و وبرداشت ما از خودمان و محیط پیرامون می شود ، دانایی است و رسیدن به دانایی نیز می دانیم که خود تابع مثلثی با سه ضلع آموزش ، تجربه و تفکر می باشد .

تجربه و تفکر موضوعاتی هستند که فرصت پرداختن به آنها را نداریم ، اما هر یک از ما به اندازه وسع خود در سطح خاصی ، از آنها برخوردار هستیم ؛ و اما آموزش ؛ یکی از اضلاع مهم مثلث دانایی است که در بالا بردن سطح دانایی ما نقش بسیار موثری را ایفا می نماید ، آموزش موضوعی نیست، که خود به خود اتفاق بیفتد ، بلکه باید برای قرار گرفتن در مسیر آن ، هم خواست و هم حرکت و هم منابع و ساختار آموزشی ، بایستی وجود داشته باشد ، کنگره 60 در مسیر درمان اعتیاد ، ساختار و منابع آموزشی بسیار مفید و موثری را در اختیار ما قرار می دهد تا به کمک آن بتوانیم در این ضلع از مثلث درمان به تعادل مطلوب دست یابیم ؛ البته برای کسانی که خواهان درمان و رهایی هستند و تشنه یاد گرفتن و آموختن .
در این مسیر ، شخص مصرف کنند مواد مخدر، به آرامی به دانایی خود می افزاید و در ادامه سعی می کند به آموخته های خود عمل کند ؛ پیش نیاز حرکت موثر ما در آموختن ، برخوردار بودن از تعادل دو ضلع دیگر مثلث درمان ، یعنی جسم و روان است.

خیلی ساده اگر بخواهیم بگوییم ، شخصی که در کنگره 60 برای رسیدن به درمان و رهایی ، سفر اول خود را آغاز می کند ، اگر طبق دستورات راهنما و کنگره 60 حرکت کند ، کاملاً در مسیر درمان و رهایی قرار می گیرد و تمامی شرایطی که به آنها اشاره کردیم ، برای او فراهم می شود و خود به خود در مسیر مطلوب قرار خواهد گرفت .

در فرایند به تعادل رسیدن جهانبینی ، بسیاری از تفکرات و ساختار های نا مطلوبی که در اثر سالها مصرف مواد مخدر و طی طریق در دنیای اعتیاد به آنها رسیده است و در تفکرات او ایجاد شده است ، از بین می رود .

تمام این مطالب را گفتیم که به اینجا برسیم که یکی از مهمترین ساختارهایی که در جهانبینی مصرف کننده مواد مخدر یا به تعبیری دیگر ، جهانبینی افیونی به وجود می آید ، روحیه طلب کاری بی حد و حصری است که تمام ابعاد زندگی فرد را فرا می گیرد ؛ یک مصرف کننده مواد مخدر ، از زمین و زمان گله و شکایت دارد ، از فرزند و همسر و خانواده گرفته تا همسایگان و کسبه و اهل محل و شهر و جامعه ، از همه و همه طلب کار است و دائماً گله و شکایت می کند ، تصور می کند همه اشتباه میکنند ؛ همه نادان هستند و تنها فردی که همه چیز را می داند و درست تشخیص می دهد و کارش را هم درست انجام می دهد ، فقط و فقط خود اوست ، از هیچ کس و هیچ شرایطی راضی نیست ؛ در نارضایتی مطلق است حتی از هستی ، کائنات و خداوند .

این تفکر خاص و این روحیه طلب کاری ، یکی از مخرب ترین حالات جهانبینی است که زیر مجموعه ای از افکار افیونی است و به دنبال خود دنیایی از رنج ، گرفتاری و مصیبت را به ارمغان می آورد ؛ در این حالت ، رنجها همچون سایه به دنبال ما می آیند و گویی خلاصی از آنها وجود ندارد .
در چنین وضعیتی ، چیزی به نام شکرگزاری و قدردانی در زندگی فرد وجود ندارد ، کوچکترین علائمی از سپاس و شکر در تفکرات و رفتار او مشاهده نمی شود .قدر مسلم تا زمانی که فرد در چنین تفکراتی غوطه ور است ، رسیدن به حال خوش و دیدن روی سعادت و خوشوقتی ، امری محال است .
اکثر مصرف کنندگانی که برای درمان اعتیاد به کنگره 60 مراجعه می کنند ، دراین خصوصیت مشترک هستند ؛ آنها سفر اول خود را برای رسیدن به درمان و رهایی آغاز می کنند ؛ همین که مدت کوتاهی از سفر اول آنها می گذرد ، از نقطه نظر جسم ؛ در وضعیت تعادل نسبی قرار می گیرند و از بابت مسئله روان نیز ، به دنبال تعادل جسمی و از سوی دیگر قرار گرفتن در جمع و گروه ، انرژی لازم را در صور پنهان و روان او به وجود می آورد تا آماده آموختن مطالب جدید شود .

آموزش دیدن و آموختن و یادگرفتن مسایل و مطالب جدید ، موضوعی نیست که با جسم و روان به هم ریخته ، بتوان به آن رسید ؛ آموزش دیدن و یادگرفتن موضوعی است که نیاز مبرم به تعادل نسبی در جسم و روان دارد ؛
به هر حال وقتی که سفر اول آغازمی شود ، فرد در مسیر آموزش و دانایی قرار می گیرد و رفته رفته دیدگاه و جهانبینی او به سمت تغییر حرکت می کند و در این تغییرات است که ساختار های مخرب در تفکرات و جهانبینی او ؛ جایش را به ساختارهای مثبت و سازنده می دهد ، برای نمونه می توان به از بین رفتن تدریجی روحیه طلب کاری و متوقع بودن از دیگران اشاره کرد که جایش را به سپاس و شکرگزاری می دهد .
او می آموزد که هرگونه رنج ، مصیبت و گرفتاری و بدبختی که در زندگیش وجود دارد ، همه و همه حاصل عملکرد خود اوست ، او می آموزد که جایگاه خودش را ، خودش تعیین می کند و اگر در جایگاه و شرایط بدی قرار دارد ، هیچ کس مقصر نیست ، الا خود او ؛ او می آموزد که انسان هیچ چیزی نیست ، جز سعی و تلاش خود او ؛ او می آموزد که دیگران در رنجهای او بی تقصیرند و به آرامی به جایگاهی می رسد که دیگر گله و شکایتی از دیگران نداشته باشد، به جای طلب کار بودن و گله و شکایت کردن ، تمام انرژی و توان خود را صرف بوجود آوردن ساختارها و ساختن زندگی جدید می کند ، تمام انرژی خود را صرف تغییر جایگاه و خروج از جهنم می نماید تا به بهشت برسد .
زمانی که جلو تر می آید ، دیگر اثری از روحیه طلب کاری و متوقع بودن ، در او وجود ندارد ؛ وادی ها را آموخته است ؛ وادی اول ، وادی دوم ، وادی سوم ( باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند ) ، وادی چهارم ؛ وادی پنجم و الی آخر .
زمانی که در مسیر آموزش ، آموختن ، عمل کردن و دانایی قرار می گیرد و جایگاهش تغییر پیدا میکند ، تازه متوجه می شود که دیگران نه تنها مانعی بر سر راه پیشرفت اونبوده اند و نه تنها مسبب بدبختی های او نیستند ، بلکه متوجه می شود، دیگران چقدر در موفقیت ها و پیشرفت های او موثر بوده اند و چقدر دیگران به او کمک کرده اند ، وقتی که درست نگاه می کند ، می بیند که انگار هیچ چیز از خودش ندارد و هر آنچه که دارد و با آنها زندگی میکند و از آنها لذت می برد ، همه و همه حاصل دسترنج دیگران است ، اگر به طبیعت می رود ،می بیند تمام این نعمت ها و زیبایی ها را نیروی دیگری خلق کرده است ؛ وجود خودش و زیبایی های خودش را نیروی دیگری طراحی و خلق کرده است ؛ اتومبیل و خانه اش را دیگران ساخته اند ، لباس هایش را دیگران تولید کرده اند، مواد غذاییش را دیگران تولید می کنند و هر چه بیشتر به اطراف خود نگاه میکند ، چیزی را نمی بیند که تمام و کمال از خودش باشد .

در این نقطه از جهان بینی سالم ، تنها حسی که به سراغ او می آید ، حس تشکر و قدردانی و روحیه سپاس و شکرگزاری است ؛ می آموزد که باید سپاسگزار و شکرگزار بود ؛ ابتدا از خلق خدا و بعد از خداوند ، می آموزد که اگر تشکر از خلق خدا را نداند و انجام ندهد قطعاً شکرگزار خداوند نیز نخواهد بود .

سپاس و شکری که آفریدگار به آن نیاز ندارد اما ما به جای می آوریم و در این حالت است که حال خوش ، سعادت و خوشبختی همچون سایه به دنبال ما می آید، بدون آنکه بخواهیم برای رسیدن به آن خود را به آب و آتش بزنیم .

در این هفته ، همه ما به نشانه سپاس و شکر گذاری از تلاش راهنمایان کنگره 60 ، که ما را در رسیدن به رهایی و آزادی از چنگال اهریمن اعتیاد ، یاری و راهنمایی نموده اند ، در مراسمی که به همین منظور در تمامی شعب کنگره 60 برگزار می گردد ، هدیه ای را به راهنمای خود تقدیم می نماییم . زیرا اگر تشکر و قدردانی از خلق خدا را ندانیم و به جای نیاوریم ، قطعاً نمی توانیم شکر گذار باری تعالی باشیم .
همه با هم دعای شکرگزاری را می خوانیم .




خداوندا ، دریا و آسمان و دشت ، پوشیده از رقصنده های آسمانی است ،
و روح نا آرام ما ، خواستار رهایی ،
نه از خلاصی ، بلکه دیدار معشوق است .
خداوندا ، تنها تو را می ستاییم و تنها تو را ستایش می کنیم ،
برای انجام این عمل عظیم ، شکر ، شکر ، شکر
سلام مامان گلی . شرمنده مشکل دوست من را هم اگر میتوانی حل کن . دوستم 2سال است که ازدواج کرده ویک دختر 1ساله داره شوهرومادرشوهرش معتادبه تریاک هستن . شوهر یک سال است که با خوردن قرص بپونورفین ترک کرده البته در این مدت یکسال چندبار هم کشیده چون مادرش هم معتاداست راحت میرود خانه مامانش میکشد حدود چند روز پیش قرصهایش تمام شده و مرکز ترک گفته دیگر نباید قرص بخورد و خوب شده یکسال قرص خورده بود. شب پا درد شدید میشود ونمیتواند طاقت بیاورد و میرود خانه مامانش میکشد . الان چند روزی هست که شروع کرده . ودوست من تصمیم گرفته برای طلاق اقدام کند . البته همیشه که میامده خانه میگفته جای منقل خالی من باید دوباره شروع کنم . آیا به نظر شما دوباره مجبورش کنه بره مرکز ترک اعتیاد دیگری براش قرص بگیره یا طلاق بگیرد؟ آیا راه حلی است بتواند زندگیش را نگه دارد؟ در این دوسال هم شوهرش 5 ماه سرکار رفته و دیگر نرفته تمام خرج خانه را دوستم که کارمند است میدهد . از نظر محبت هم خیلی بهش محبت میکند مثلا سالگرد ترکش برایش جشن گرفته بود و کادو خریده بود . و شهرش حاضر به رفتن کلاس نیست . شرمنده خیلی طولانی شد
من هم معتادم بد جور هم معتادم. یک روز بدون اون نمیشه. داغون داغونم. اگه رئیسم بفهمه از سر کار بیرونم می کنه. یا برام اخطار میده. اگه همکارام بفهمند چی؟ ولی شوهرم میدونه و خیلی راضیه. راضی راضیه.دو ماه است معتادم. هیچ راه ترکی هم ندارم. می بینم که ذهنتون طرف بد رفته .من معتاد به نی نی سایتم. هه هه. ولی آرزو می کنم که هیچ خانواده ای گرفتار مواد افیونی نباشه. و اگه هم هست خدا بهشون همت و توانی بده که ترک کنند.آمین.
سلام خانوما
اینایی که شماها میگین علائم معتادایی که آب سرشون گذشته.
کسی نمیدونه چه جوری میشه فهمید یکی تفریحی مواد مصرف میکنه؟
مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز