سلام دمستای گلم ......دلم برا همتون تنگیده....اومدم با کلی دلتنگی و گریه.......
کیان مامان دو هفته اس مریضه البته الان بهتره گوشش هم چرک کرده بود خلاصه از بیخوابی و بغل کردنای مستمر و بهونه گیری و گریه های کیان واقعا خسته شدم .......
همزمان داره 2تا دندونای آخریشم در میاره و راحت شیم از این دندون درآوردن(الان 18 تا داره 2تا دیگه دربیاره تموم میشه)
خیر سرم شروع کردم درس میخونم و این هفته جمعه آزمون دارم......اما ..... ولی بمیرمم هم دست بردار نیستم و میخونم اکثرا شبها تا3-4 بیدارم....
کلا تو این پروسه خیلی کم غذا شده و بیشتر شیر میخوره .... ولی خیلی به مهد علاقه داره صبح که بیدار میشه میگه شلوار بپوشیم بریم پیش خاله نسرین(اسم مربی مهدشه) بههههههه همه چی هم میگه شلوار از بلوز و جوراب و سویت شرت ....خلاصضه همه شلوارن هههه
احتمالا از ماه بعد تمام وقت بزارمش ......
دلم برا همتون تنگیده .....از دور روی ماه همتونو نینیهای نازمو میبوسم