یه چیز بامزه از ملودی بگم:
مامان اینها مهمونی داشتن و فامیل همه بودن. بعد از اینکه کلی بازی کرد و دیگه از فرط خواب و خستگی اومد توی بغل من تا می می بخوره و بخوابه، این مکالمه رو انجام دادیم:
- ملودی جان خوش گذشت بهت امشب؟
- آهان
- همه دوستات بودن، آیلین، امیر، حسابی بازی کردی، مگه نه؟
- آهان. ملودی و امیر عروسی بوتونن!!!!
جاااااااااااااااان؟ واقعا چه تصوری از عروسی داره که اونم کیس مناسب رو از نظر جنس و سن برای خودش انتخاب کرده! امیر پسرخاله منه، هفت سالشه و خیلی خوب با ملودی بازی می کنه. البته اینکه اصلا در مورد چنین چیزی می دونه واسه اینه که ما تو این مدت چند تا عروسی دعوت شدیم که دو تاش رو بیشتر نرفتیم. اونم ملودی انقدر گریه کرد که یه شبش اصلا تو سالن نیومد و عروس رو ندید.ولی یکیشونو دید و ارسطو واسش در مورد اینکه عروسی چیه توضیح داده بود. عکس های عروسی ما هم که خب توی خونه هست و بهش گفتیم. امروز دوباره یادش افتاده بود. گفت� مامان ملودی عروسی بوتونه� گفتم با کی؟ گفت �با امیر�. تو خونه هم گاهی دور خودش می چرخه و کلی و ذوق می کنه و می گه :�عروسی بوتونیم، شادی تونیم� !!!! دیروز هم یه روسری انداخته بود روی سرش و می چرخید که یهو دیدم می گه � عروس دومادو ببوس یالا� !!!! گفتم حتمن کار مامانمه این شعرو براش خونده اینم که کلن در امور مربوط به عروسی مستعده و یاد گرفته. خلاصه پسر دارا دختر من از حالا آمادگیشو اعلام کرده. دوره زمونه هم که عوض شده
مامان اینها مهمونی داشتن و فامیل همه بودن. بعد از اینکه کلی بازی کرد و دیگه از فرط خواب و خستگی اومد توی بغل من تا می می بخوره و بخوابه، این مکالمه رو انجام دادیم:
- ملودی جان خوش گذشت بهت امشب؟
- آهان
- همه دوستات بودن، آیلین، امیر، حسابی بازی کردی، مگه نه؟
- آهان. ملودی و امیر عروسی بوتونن!!!!
جاااااااااااااااان؟ واقعا چه تصوری از عروسی داره که اونم کیس مناسب رو از نظر جنس و سن برای خودش انتخاب کرده! امیر پسرخاله منه، هفت سالشه و خیلی خوب با ملودی بازی می کنه. البته اینکه اصلا در مورد چنین چیزی می دونه واسه اینه که ما تو این مدت چند تا عروسی دعوت شدیم که دو تاش رو بیشتر نرفتیم. اونم ملودی انقدر گریه کرد که یه شبش اصلا تو سالن نیومد و عروس رو ندید.ولی یکیشونو دید و ارسطو واسش در مورد اینکه عروسی چیه توضیح داده بود. عکس های عروسی ما هم که خب توی خونه هست و بهش گفتیم. امروز دوباره یادش افتاده بود. گفت� مامان ملودی عروسی بوتونه� گفتم با کی؟ گفت �با امیر�. تو خونه هم گاهی دور خودش می چرخه و کلی و ذوق می کنه و می گه :�عروسی بوتونیم، شادی تونیم� !!!! دیروز هم یه روسری انداخته بود روی سرش و می چرخید که یهو دیدم می گه � عروس دومادو ببوس یالا� !!!! گفتم حتمن کار مامانمه این شعرو براش خونده اینم که کلن در امور مربوط به عروسی مستعده و یاد گرفته. خلاصه پسر دارا دختر من از حالا آمادگیشو اعلام کرده. دوره زمونه هم که عوض شده
سلام به دوستای گلم.
سمیرا جون خدا رو شکر که سارا ناناز مشکلی نداره.
نازیلا جون قابلی نداشت.
ملی جون در مورد شباهت نی نی بالا چپ! به امین باهات موافقم!
وااااااااای که عااااااشق بوتونم گفتن ملودی شدم. عزیزم.
کلا بچه ها وقتی به حرف میوفتن خیییییییییلی بامزه تر و دوست داشتنی تر میشن و ما هم خندون تر میشیم. ساینا هم شیرین زبونی می کنه حسسسسسابی و ما هم مجبوریم قورتش بدیم!! چند تا شعر رو حفظه و می خونه( به زبون خودش)..اتل متل... یه توپ دارم قلقلیه... چشم چشم دو ابرو... حسنی نگو بلا بگو.... تاب تاب عباسی( تاب تاب عبادی... اودا من اندازی.. من یه ادده ادم_ من یه فرشته هستم_ ادده ای ناناسی... تاب تاب عبادی .... ا می بدازی ... بدت مامان بدازی) ... احساس می کنم جدیدا به شعر علاقه مند تر شده و هروقت براش می خونم باهام به زبون خودش می خونه..
سمیرا جون خدا رو شکر که سارا ناناز مشکلی نداره.
نازیلا جون قابلی نداشت.
ملی جون در مورد شباهت نی نی بالا چپ! به امین باهات موافقم!
وااااااااای که عااااااشق بوتونم گفتن ملودی شدم. عزیزم.
کلا بچه ها وقتی به حرف میوفتن خیییییییییلی بامزه تر و دوست داشتنی تر میشن و ما هم خندون تر میشیم. ساینا هم شیرین زبونی می کنه حسسسسسابی و ما هم مجبوریم قورتش بدیم!! چند تا شعر رو حفظه و می خونه( به زبون خودش)..اتل متل... یه توپ دارم قلقلیه... چشم چشم دو ابرو... حسنی نگو بلا بگو.... تاب تاب عباسی( تاب تاب عبادی... اودا من اندازی.. من یه ادده ادم_ من یه فرشته هستم_ ادده ای ناناسی... تاب تاب عبادی .... ا می بدازی ... بدت مامان بدازی) ... احساس می کنم جدیدا به شعر علاقه مند تر شده و هروقت براش می خونم باهام به زبون خودش می خونه..
واه واه دخترای این دور و زمونه !!!!!!
خیلی باحالن هر چی میگین من تصور می کنم بعدش انقدر قربون صدقه این کوچولو ها می رم (البته تو دلم!!!)
خیلی باحالن هر چی میگین من تصور می کنم بعدش انقدر قربون صدقه این کوچولو ها می رم (البته تو دلم!!!)
منمون مگنولیا جون من فعلا خیلیییییییییییییییییییییییی با خواب شب پارمیس مشکل دارم موندم چیکار کنم 12 شب با گریه و زاری میخوابه همه چراغها رو خاومش میکنم هی میگه بریم اینور هی میگه بریم اونور دیگه کم اوردم هی هم لکه بینی دارم دیشب انقدر شکمم در میکرد گفتم بچه می افته خسته شدم از خوابش موندم چیکار کنم
سلام من اومدم با65تا پست نخونده من وارن بعد عروسی داداشم یه ذره بیحال شدیم حالا میام عکساشو میذارم
مژگان تسلیم نشو دیگه هی نبرش اینور و اونور ... بچه یاد گرفته حتما ... بزار یه ذره گریه کنه اشکال نداره ... گریه هم یکی از روشای تربیتیه !
لیلی خیلی جیغ و داد وگریه میکنه نمیدونم چیکارش کنم
نازی ساینا جون با این شعر خوندن قشنگش. دوس دارم ببینمش از نزدیک بشنوم. واقعا بامزه ترین سن بچه هامونه به نظرم. مژگان جمعا در شبانه روز چند ساعت می خوابه؟ حداقل ده ساعت می خوابه؟
به به ملودی خانم ایشالا عروس بشی خاله البته به وقتش
سمر چند روز پیش همش می گفت مولودی...
ساینا جون سمر هم اتل متل و یه توپ دارم حسابی با لهجه شیرین می خونه.
علاقه عجیبی هم پیدا کرده به تولد خونه ما باید 24 ساعته یه شمع روشن باشه اونم مرتب دست میزنه و میخونه تواله تواله عروسکاشو هم دور تا دور شمع میشونه میگه مهمونه تواله
سمر چند روز پیش همش می گفت مولودی...ساینا جون سمر هم اتل متل و یه توپ دارم حسابی با لهجه شیرین می خونه.
علاقه عجیبی هم پیدا کرده به تولد خونه ما باید 24 ساعته یه شمع روشن باشه اونم مرتب دست میزنه و میخونه تواله تواله عروسکاشو هم دور تا دور شمع میشونه میگه مهمونه تواله
مگنولیا جون 10 ساعت میخوابه اما من میخوام بیشتر و زودتر بخوابه
مژگان نمیخوام نصیحتت کنم چون خودمم هنوز کلی مشکل حل نشده دارم اما سعی کن خودتون ساعت خوابتونو بکشین جلوتر.. یعنی محیط خونه یا اتاقشو آماده ی خواب کنی. میدونی که خونه ما هر شب حداقل سه نفر غیر منو مایا بیدارن. ولی ما میریم تو اتاقو با همه صداهای بیرون چراغ مونو خاموش میکنیم. یه چراغ مطالعه روشن میکنیم کتاب میخونیم یا بازی میکنیم بعد هم چراغ خاموش بازیو می می و شیر و لالا.. البته این داستان بیشتر شباس.
منم فک میکنم بزار گریه کنه. محلش نده یعنی من خودم اینکارو میکنم. گاهی اشک میریزه جیغ میزنه وحشتناک. گاهی خودمم قاطی میکنم مث امروز که ناهار نمیخورد بعد از تقریبا نیم ساعت دیگه دیوونه شدم بغلش کردم با ظرف غذاش بردمش تو اتاق درو بستم یهو یادم اومد بازی کنیم - وسط گریه ی اونو داد زدنای من که قبل از خوردن ناهارت از شیر خبری نیست!- با اینه بازی گریه ش فقط بند اومد اما با بازی روی صندلی چرخدار ناهارشم خورد. درواقع فقط یادش رفت میخواسته لج بازی کنه.
منم فک میکنم بزار گریه کنه. محلش نده یعنی من خودم اینکارو میکنم. گاهی اشک میریزه جیغ میزنه وحشتناک. گاهی خودمم قاطی میکنم مث امروز که ناهار نمیخورد بعد از تقریبا نیم ساعت دیگه دیوونه شدم بغلش کردم با ظرف غذاش بردمش تو اتاق درو بستم یهو یادم اومد بازی کنیم - وسط گریه ی اونو داد زدنای من که قبل از خوردن ناهارت از شیر خبری نیست!- با اینه بازی گریه ش فقط بند اومد اما با بازی روی صندلی چرخدار ناهارشم خورد. درواقع فقط یادش رفت میخواسته لج بازی کنه.
ملودی خوش زبونم .. اسیه خیلی باحال بود خیلی خندیدم از این حرکتش. چه عروسی بشه این ملودی خانووم.
یه چیز دیگه که خیلی بانمکه اینه که خودشو سوم شخص میدونه : ملودی ... میخواد! مایا هنوز شناسه ها رو درست نمیدونه. فقط قاطی پاتی میگه.. یه بار میگه آب بخورم یه بار میگه آب بخوره.. شعرارم فقط ادای خوندنشونو درمیاره و عاشق ننوشه که تاب تاب عباسی بخونه.. مث سمر هم عاشق تولده و هی شمع فوت میکنه .. دیروز هم یه گله از موهاشو با شمع سوزونده.. حالا خوبه مامان نشسته بوده داشتن باهم بازی میکردن و سریع خاموش کرده! موهاشم فره خیلی نشون نمیده ولی خب سوخت یه تیکه جلو موهاش... ای دخترک شیطونک مامان..
وای من دلم ملودی و ثمر، هایا و سارا و مایا بانو میخواددددددددددددددددددد.. کاش قند و نبات و شوکولات ساینا خانوم رو هم دیده بودم.... همچنین پارمیسو که مامانش از دستش شاکیه.. خوب دلم دختر میخواد! الان همین حسو دارم و دیگر هیچ!
/////////////////////////مامانای پسرا گیرندین به من شاید دو روز دیگه دلم پسر خواست میگم بهتون//////////////////////////
یه چیز دیگه که خیلی بانمکه اینه که خودشو سوم شخص میدونه : ملودی ... میخواد! مایا هنوز شناسه ها رو درست نمیدونه. فقط قاطی پاتی میگه.. یه بار میگه آب بخورم یه بار میگه آب بخوره.. شعرارم فقط ادای خوندنشونو درمیاره و عاشق ننوشه که تاب تاب عباسی بخونه.. مث سمر هم عاشق تولده و هی شمع فوت میکنه .. دیروز هم یه گله از موهاشو با شمع سوزونده.. حالا خوبه مامان نشسته بوده داشتن باهم بازی میکردن و سریع خاموش کرده! موهاشم فره خیلی نشون نمیده ولی خب سوخت یه تیکه جلو موهاش... ای دخترک شیطونک مامان..
وای من دلم ملودی و ثمر، هایا و سارا و مایا بانو میخواددددددددددددددددددد.. کاش قند و نبات و شوکولات ساینا خانوم رو هم دیده بودم.... همچنین پارمیسو که مامانش از دستش شاکیه.. خوب دلم دختر میخواد! الان همین حسو دارم و دیگر هیچ!
/////////////////////////مامانای پسرا گیرندین به من شاید دو روز دیگه دلم پسر خواست میگم بهتون//////////////////////////
مرجان ملودی هم هر روز یه یادی از تو و ثمر می کنی تو بازیاش. می ره قایم می شه و می گه ملودی نیست. می گم از کی بپرسم کجاست؟ یکی از کسایی که همیشه می گه مامان ثمره. قربون لهجش برم. سرماخوردگیتون خوب شد؟
مژگان خب ده ساعت واقعا مینمم خوابه که داره. منم با ملی موافقم. چون معمولا برنامه خواب بچه با خانوادشه. مثلا ملودی 9.5 الی 10 می خوابه. باباشم زودتر از اون دوس داره بخوابه. منم همه عمرم شبا زود خوابیدم و صبح ها زود پاشدم. الانم ملودی گاهی 6.5 پا می شه!!! خیلی زوده دیگه. ولی گاهی هم می خواد حال بده تا 8 می خوابه. خودتون شرایط سکوت و تاریکی قبل خواب رو فراهم کنید شاید باور کنه که وقت خوابه. منم خوندم که در این موارد که بچه لجباز و بی خواب می شه نباید خیلی اعتنا کرد. حتی نباید خیلی باهاش بازی کرد و حرف زد. در حد اینکه مثلا وقت خوابه عزیزم. باید تحمل کرد تا چن وقت گریه هاشو. نی نی جدیدمون خوبه؟
ملی بازم مایا کارای خطرناک کرد شیطونک. خدا رحم کرده که حالا یه ذره از موهاش بوده. منم خیلی دلم می خواد دوباره همه رو ببینم.
مژگان خب ده ساعت واقعا مینمم خوابه که داره. منم با ملی موافقم. چون معمولا برنامه خواب بچه با خانوادشه. مثلا ملودی 9.5 الی 10 می خوابه. باباشم زودتر از اون دوس داره بخوابه. منم همه عمرم شبا زود خوابیدم و صبح ها زود پاشدم. الانم ملودی گاهی 6.5 پا می شه!!! خیلی زوده دیگه. ولی گاهی هم می خواد حال بده تا 8 می خوابه. خودتون شرایط سکوت و تاریکی قبل خواب رو فراهم کنید شاید باور کنه که وقت خوابه. منم خوندم که در این موارد که بچه لجباز و بی خواب می شه نباید خیلی اعتنا کرد. حتی نباید خیلی باهاش بازی کرد و حرف زد. در حد اینکه مثلا وقت خوابه عزیزم. باید تحمل کرد تا چن وقت گریه هاشو. نی نی جدیدمون خوبه؟
ملی بازم مایا کارای خطرناک کرد شیطونک. خدا رحم کرده که حالا یه ذره از موهاش بوده. منم خیلی دلم می خواد دوباره همه رو ببینم.
سلام
وای منم دخمل میخواممممممممممممممممممممممممممممممممم
اونم دختر شیرین زبون
آفرین به ساینا و سمر و ملودی که شعر میخونن
سامیار جدیدا دوکلمه ای حرف میزنه
به منم خودش تصمیم گرفته بگه مامان ناییی (نازی)
شدیدا علاقه مند یه آقا پلیسه و همش صدا میکنه مخصوصا اگه ببینه پشت سر هم میگه آقا پلیس
منم سرما خوردم
سامیارم نمیذاره یه کم استراحت کنم
وای منم دخمل میخواممممممممممممممممممممممممممممممممم
اونم دختر شیرین زبون
آفرین به ساینا و سمر و ملودی که شعر میخونن
سامیار جدیدا دوکلمه ای حرف میزنه
به منم خودش تصمیم گرفته بگه مامان ناییی (نازی)
شدیدا علاقه مند یه آقا پلیسه و همش صدا میکنه مخصوصا اگه ببینه پشت سر هم میگه آقا پلیس
منم سرما خوردم
سامیارم نمیذاره یه کم استراحت کنم
عکس گذاشتم مامانا
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=134199&PageNumber=76
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=134199&PageNumber=76
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز