دوستم بخاطر مشکل ژنیتیکی ک داشت تخمک اهدایی گرفت خدابهش دوقلو دختر داد هر دو شبیه خانواده همسرش .
میگه انقد دوستشون دارم و شیرینن حتی ی بارم همچین حسی نداشتم ک بچه های من نیستن . چون تو وجود من رشد کردن و بارداری ازین فکرا میومد به سرش ک شاید مثل بچه خودم دوستشون نداشته باشم الاپ بعد تولد جونمم براشون میدم
این بنده خدا بعد ۱۰ سال همچین تصمیمی گرفته بود
میگفت اگه میدونستم نتیجه ش چی میشه همون ۱۰ سال پیش اینکارو میکرد بیخودی این همه غصه نمیخوردم