سلام به همه دوستان خوبم🌹
ممنونم که برام دعا کردید و ممنون از کسانی که به یادم بودن و سراغ گرفتن
از صبح می اومدم می خوندم کامنت ها رو و اینقد جو تاپیک شاد بود که دلم نیومد خرابش کنم
اول از همه تبریک می گم به گلبک و شمیم❤️ امیدوارم دوران بارداری خوبی داشته باشید و دردونه هاتونو صحیح و سالم بغل بگیرید.
کاش منم سومین نفری بودم که می اومدم و با خوشحالی خبر مثبت شدنم رو می دادم. اما ازمایشم در کمال بهت و ناباوری خودم منفی شد😔
میگم بهت و ناباوری چون اونقدر این دوهفته با بچه هام رویا پردازی کرده بودم و زندگی واقعی داشتم باهاشون که باورم نمیشد نتیجه اش بشه این.
از قبل انتقال به توصیه دوستان خوب اینجا سعی کردم افکارم فقط مثبت باشه و فقط به نتیجه شیرینش فکر کنم...اما فکر کنم زیاده روی کردم که اینجوری دنیا روی سرم خراب شد. قصر شیرین ارزوهام فروپاشید و من زیر اوارش له شدم. شاید اگه اینقد خوشبین و امیدوار نبودم الان تا این اندازه احساس درموندگی نمی کردم. هیچ علایم خاصی نداشتم این مدت اما ته دلم حس می کردم اطمینان خاطر داشتم. اونقدر به لطف خدا امیدوار بودم که امروز به مثبت و منفی فکر نمی کردم فقط منتظر بودم از روی عدد بتام حدس بزنم چند قلوشون تو دلم لونه کرده.
من خیلی صبر کردم تا به مرحله انتقال رسیدم... کلی مانع سر راهم بود که برای هرکدومش کلی غصه خوردم.یکی یکی موانع برداشته می شد و در کمال حیرتم خدا بهترین زمان رو برام در نظر گرفته بود. قبل انتقال من ۶ روز هفته سرکار بودم و سرم حسابی شلوغ بود اما فرصتی پیش اومد که تونستم دو هفته استراحت داشته باشم و فقط دو سه مرتبه اونم یکی دوساعت رفتم بیرون. کلی خدا رو شاکر بودم و فکر می کردم حالا که خیریت بوده انتقالم عقب بیفته و خدا همه چی رو برام مهیا کرده حتما حواسش بهم هست و نا امیدم نمی کنه
چه روزایی رو با بچه هام سپری کردم و‌چه کوتاه بود دوران مادرانه های من....
هر روز باهاشون حرف می زدم براشون دعا و ایت الکرسی می خوندم....هر صبح بهشون صبح بخیر می گفتم و شبا براشون لالایی می ذاشتم.
از برنامه هایی که براشون داشتم براشون می گفتم... ولی انگار همه اینا کافی نبود تا لیاقت مادری منو بهشون ثابت کنه... شایدم اون طفلکا می خواستن که پیشم بمونن اما خدا منو لایق ندونست
می دونم که بهم میگید صلاح و مصلحت این بوده که حتما بوده! اما چون از درکش عاجزم اینقدر بیتاب و بی قرار شدم....امروز به اندازه همه ثانیه هایی که موقتا مادر بودم اشک ریختم اما نمی دونم چرا دلم اروم نمی گیره
ببخشید که اینهمه پر حرفی کردم و احیانا ناخواسته باعث ناراحتیتون شدم اما کسی رو نداشتم براش درددل کنم
🔆راهکار جلوگیری از #یبوست بعد از #انتقال_جنین در روشivf [آی وی اف]
🥙مصرف سالاد كاهو
با روغن زيتون بدون بو فراوان
🍃انجير خشک خیس کرده
🍃آلوی خيس کرده
🍐كمپوت گلابی و خود گلابی
🥦مصرف فراوان سبزيجات خام
❌ماست و موز ممنوع
❌آب ميوه های نفاخ ممنوع
🍍مصرف آب آناناس
🍜خوردن سوپ
em
سلام آنا جون شما قبل لاپاروسکوپی جوراب واریس پوشیدی؟؟
یه چیز خیلی خوب برای برطرف شدن یبوست اینه که صبح ناشتا آب ولرم (رو به گرمی)یک لیوان تا ۲لیوان بخورید
و غذا هم خوراک لوبیا (۱۰ساعت خیس خورده)با سیب زمینی و یا عدسی و سیب زمینی و سوپ میل کنید
غذا های اینجوری (ببخشید )مدفوع رو ضخیم و هجیم میکنن و از روده راحت رد میشن
و البته آب یخچال به هیچ عنوان استفاده نکنید ، ماست ، شیر در یبوست قطع بشه
اب ۶ تا ۸ لیوان اجباری هست
روغن زیتون در همه چی بریزید بخورید
کیوی و خیار سالادی از اون گنده ها
آلو و قیسی خیس خورده
اینا رو نخورید👇👇👇
عرق نعنا و انار و برنج و لبنیات موز... یبوست میاره
من خودم با اب ولرم ناشتا درست شدم
بعدش خودم رو بستم به سوپ های رقیق ولی مقوی.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز