اينقدر خودتو نگران نكن يه ذره بهشون اعتماد داشته باش شايد اينجورى دلت آرومتر بشه
باور كن منم تا قبل انتقال سوم هى مى گفتم اينا هيچى نمى دونن آخه چند بار منفى بشم اعصابمو بهم ريختن خلاصه همش غر مى زدم
ايران هم كه اومدم كلى بهم دارو تجويز كردن كه به اينا گفتم و تاكيد داشتم بايد اينارو بخورم تا مثبت بشم اما هيچكدومهارو قبول نكردن و گفتن اگه روش مارو قبول ندارى مى تونى از مركز ما برى جاى ديگه با كمال ادب البته
بار سوم هم با كمال بى خيالى فقط چون زمان انتقالم رسيده بود انجام دادم اما همون بى خياليم باعث مثبت شدنم شد و به حرفشون رسيدم كه نياز به خيلى داروها نبود
منظورم از همه اين حرفها اينه ماها بعضى وقتها افكارهامون باعث خيلى از اتفاقات مى شه
شايد از روز اول بهشون اعتماد بيشترى داشتم و بى خيالتر بودم زودتر جواب مى گرفتم و شايد هم نه اما حداقلش اين بود خودخورى هاى بيخودى نداشتم و خودمو اذيت نمى كردم
بعد از اين ماجرا با خودم تصميم گرفتم ديگه تو مراحل درمانشون براى خودم و تجويزشون اصلا دخالت نكنم و خودمو بسپارم به خدا و بعدش به دكترا
چون واقعا به اين باور رسيدم كه تمام تلاشمونو كرديم و مابقى دست خداست ايشالا آرزوى تك تكمون با حكمت خدا يكى باشه و تك تكمون انتظار چندين سالمون با داشتن بچه و يا بچه هاى سالم و صالح به شيرين ترين شكل پايان بپذيره🙏🏼🌸💕