عزیزم .اره سخته منم تو یه ساختمون با دو تا جاری و مادرشوهرم ..خیلی برام سخته .تا الان نذاشتم بفهمن ..
چون نمیخوام بدونن ای وی اف کردم
فردا بگن بچه اش امپولیه.بچشم سرخورده بشه ..
حالا موندم بگم ای ی اف کردم فردا بچم حرف میشنوه.
بگم طبیعی شدم میگه دیدی چقدر پسرم رو حرص دادی گفتی مشکل از اونه .خدا به پسرم رحم کرد..
بخدا هر چی بگم گیرم ..
عیب نداره ..بذار هر چی میگن بگن .من باشم و دردانه ام و همسرم و ارامش ..از خدا هیچی نمیخوام ..
هر چند خیلی دستمون خالیه.فقط از خدا یه معجزه دیگه میخوام که یه خونه برامون جور بشه بخریم .بچم تو خونه خودم بربزه و بپاشه ..چون اینجا همش تا تکون میخوریم مبگن برید بیرون ..
همش میگم خدا از جای که بندگانش گمان نمیبرن روزی میرساند.نمیدونم از کجا و چطوری .ولی یه خونه برامون جور بشه ..
انشاالله هر کسی هر حاجتی داره براورده بشه ..