بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

 الان زنگ زدم گفت اگه غیر قابل تحمله دردت بیا بیمارستان...برای من دردش خیلی نیست فقط احساس گرفتگی زیر دلم دارم بهش گفتم گفت طبیعیه ولی اگه میخوای بیا بیمارستان

ثمین انوکسان شرکت البرز دارو بگیر

بله گلم منظورم سرم ای وی ای جی هستش چون مشکل ایمنی داشتم ولی گفت زیادنیست درکل من ازاوایله بارداری انقباض داشتم ولی سرم سولفات هم بهم نداد خانم دکتر

قربونت برم عزیزم . با گل پسرت برام دعا کنید.
لاله جون انشالا برای شما هم  از این ببعد بارداریت خوب و عالی پیش بره و به سلامت پسرت رو بغل کنی

بچه ها من انوکساموخودم میزنم

خیلیم خوب میزنم الان نزدیک یک ماهه نه کبود شده نه قلنبه

دیروز که زدم یه کم  درد گرفت الان دیدم اندازه سه تا انگشت سیاه شده کنار نافم از کبودی

هیچ وقت اینجوری نمیشد

الان این خطرناکه؟؟

باید زنگ بزنم دکتر؟؟

[QUOTE=67289072]دوستان راهنمایی میکنید غذاهای که نباید خورده بشن و غذاهای که میشه خورد بعد انتقال جنین. انا جون خور ...[/QUOTE]

غذاهاى كه بايد بخورى من تغذيه خودم را مى گم البته يادت نره عزيزم طبع هر كسى فرق مى كنه با ديگرى 

بعد انتقال خيلى به من گفتن نشاسته با اب بخورم كه دنبالش رفتم ديدم نه بهتره چيزى كه نخوردم قبلا اصلا در اين زمان حساس نخورم و دكترم هم رد كرد راستى نشاسته يبوست هم مى اره پس من توصيه نمى كنم با اينكه خيلى ها مى گن خوبه 

تخم مرغ مخصوصا سفيده تخم مرغ ويك ليوان شير ،مرباى به و مرباى توت فرنگى هر نانى هم مى خوردم اما نان تازه 

براى ناهار و شام هم در هفته ٢بار ماهى قزل و٢بار ميگو،مرغ در خورشت هاى مختلف ،گوشت گوسفندى 

راستى من تا دو هفته ميوهام را پخته مى خوردم سيب هلو شليل ووو

أناناس نخوردم چون تو نت ديدم باعث سقط مى شه

ديگه ٤روز اول فقط استراحت كردم فقط براى دستشوى 

فقط به سريالها و كتابها و نى نى سايت ذهنم را مشغول كردم 

مثل سرى هاى قبل هر سرى مى رفتم دستشوى تا تمام شدن دستشويم سر پايين بود نبود بى تفاوت بودم شايد به خاطر اين بود مادر شوهرم خيلى سرم را شلوغ مى كرد

تا هفته اول حمام نرفتم 

وقتى هم رفتم فقط اب ولرم 

اب گرم و سرد براى جنين خوب نيست 

اب زياد خوردم در روز ٢تا پارچ اب خوردم 

راستى سالاد كاهو زياد خوردم و روغن زيتون هم از چند هفته قبل پانكچر و انتقال شروع كردم حتى در برنج هم مى ريختم تا جلوگيرى از يبوست كنم تا الان هم كه يكماه چند روز از باردارى مى گذره رعايت مى كنم فقط ديگه ميوه خام مى خورم ديگه پخته نمى خورم 

و هنوز هنوز استراحت مطلق هستم در حد اينكه براى دستشوى و غذاى خوردن بلند مى شم چون لكه بينى داشتم از يكشنبه اما امروز خدا رو شكر كمتر شد و كم رنگ تر 

داروهام هم سر وقت خوندم 

و استرس و ناراحتى دور كردم خودمو همين و به باردارى اصلا فكر نكردم تا زمانى كه لك بينى افتادم راستى بى بى چك هم استفاده نكردم اصلا

فقط روز كه لكه بينى داشتم روز ١٢ انتقالم عصرى زدم  كه مثبت شد

تجربيات من بود عزيزم 

عزیزم این استرست از هررررر چیزی بدتره. وقتی من میخوام به بچه های اینجا راه کار بدم با ترس این کار را میکنم.چون با انتظار و کلی هزینه و دوندگی باردار شده اند.پس من فقط تجربه ام را میگم عزیزم.اصلا نمیگم این کار را بکن یا اون کار را.باشه مامان خوشگل؟

خب تجربه ها:دردی که با استراحت خوب میشد بهش توجه نمیکردم. یک بار صبح که بیدار شدم زیر دلم درد میکرد و میزد به پهلوم.در حدی که راه رفتن برام درد داشت و مشکل بود.اما با استراحت بهتر میشدم.حتی تاچند روز موقع دستشویی پهلوم خیلی درد میگرفت.که خب خداراشکر مشکلی نبود ودکتر گفت احتمال زیاد بد خوابیده ای. حدود هفته 14 واینا بود. هر موقع که چند روزی دلم کار نمیکرد یا یبوست داشتم،دلم درد میگرفت و تیر میکشید که وقتی میرفتم دستشویی و گلاب به صورتت دلم کار میکرد،دردش بهتر میشد. یه چیز دیگه برای من دل درد پریودی خیلی عمیق بود.انگار اون ته درد میکرد.اما این دردش فرق میکرد.

واین بود تجربه من.

پس اشکال نداره چند روزی یه ور بزنم؟؟

مرسی عزیزم ...منم خودم میگم شاید ب خاطر یبوستم باشه چون هر وقت شکمم کار میکنه زیر دلم شله هر وقت کار نمیکنه سفت میشه...ی احتمال هم شاید ب خاطر بد خوابیدن باشه چون تو خواب زیر دلم درد میگیره و سفت میشه...نمیدونم حالا ایشالا ک ب خیر بگذره