2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047141 بازدید | 684579 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نه عزیزم من کاری نمیکنم اون کوچولو کار اصلی رو میکنه که میاد خونه مونو روشن میکنه... دختر صفش خیلی ...


مگه با مادر شما و مادر همسر یه ضیغه نمیخونن که محرم بشه؟
من یه چیزای شنیده بودم

رحیم تو ، کریم تو، چو سیلِ غم رسید، تو      مرا دگر چه غم ز غم؟ امید ِ نا امید ، تو
ببخشید من جواب میدم هیچ کدوم اینا فقط چند تا اسم مشهور هستن !! اما بچه های اینجا  تو شیراز ا ...

لاله جون اتفاقا من جوابو سپردم به خودت......

منتظر بود بیایی جوابشو بدی.....

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
بله بهار جان درخواست زیر یکماهه دادم که بگم بچه ی خودمه..فقط خودم و شوهرم بدونیم و بس... طبیعیه عزی ...


خیلی عالیه این جوریه
خیالتون بابت برخورد دیگران هم راحته
فقط دورین از خانواده که میتونین این جوری بگین؟

رحیم تو ، کریم تو، چو سیلِ غم رسید، تو      مرا دگر چه غم ز غم؟ امید ِ نا امید ، تو
خیلی سخته از اول مرداد دوباره شروع میکنم

میدونم سخته ولی خودت میدونی این راه مادر شدن ما سخته و صبر زیاد میخواد و البته مقدسه‌..ب نتیجه خوب و شیرین میارزه الهی ک بزودی زود خبر خوب ازت اینجا داشته باشیم

لاله جون ،، میشه در مورد اینکه من دارویی بنام اسید فولیک ندارم شما هم نظراو بگی ، نن الان فمیبیون ۲ دارم با یک روز در میان پری ناتال ،،، قبل انتقال اسید فولیک ۵ داشتم تا فکرکنم هفته ۸ خوردم ،، بعدش قطع‌کردم ،،، مکمل پرگناکر داشتم ،، بعدش فمیبیون ۱ عد فمیبیون ۱ قطع شد و الان فمیبیون ۲ دارم  

انا جون نیست...یکیش عقد موقت با مادرمه که خب پدرم شکر خدا در قید حیاته و نمیشه... یکیشم شیردهیه که ...


رز جون من یه چیزی تو برنامه کاری یکی از موسسه ها خونده بودم
برای کسانی که رحم احاره میگیرن
انگار یه سیکل درمانی هست برای اینکه یه خانم مثل زنان باردار شیر داشته باشه و بتونه به بچه اش شیر بده
اگه دوست داشتی از چند تا مرکز سوال کن
متاسفانه من یادم نیست کدوم مرکز بود این کارو میکرد

رحیم تو ، کریم تو، چو سیلِ غم رسید، تو      مرا دگر چه غم ز غم؟ امید ِ نا امید ، تو
ببخشید من جواب میدم هیچ کدوم اینا فقط چند تا اسم مشهور هستن !! اما بچه های اینجا  تو شیراز ا ...

سلام ممنون از جوابتون. در حقیقت من شیراز هستم. الان 2 سال هس که فهمیدیم همسرم آزو اسپرم هستم. من خودم مشکلی ندارم. از اون موقع تا حالا راضی نمیشد بیاد دکتر برای درمان. الان داریم میریم پیش مشاور که راضی بشه بیاد. دکتر مشاور گفت برو یزد برای درمان بهتر هست. من نمیدونم چکار کنم. میخام یک جا انتخاب کنم که مدام نخام عوض کنم. ممنون میشم راهنمایی کنید. بچه هایی که همسرشون آزو بوده جواب گرفتن؟

راستی اون هپارین و سلکسان لعنتی باعث شد بیشتر دندونهام مشکل دار بشه و نیاز ب ترمیم پیدا کنه بهرحال یکی از عوارضش پوکی استخوانه و متاسفانه من توی بارداریم نتوستم کلسیوم بخورم که خودش مزید علت بود 

بعدشم ک دیسک کمرو گردن گرفتم و هنوزم فرصت رفتن ب استخر و فیزوتراپی را ندارم 

یعنی وقتی پری نیومد نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت 

از طرفی هنوز دندونهام کامل ترمیم و معالجه نشده از طرفی کمرد درد و خلاصه فکرم عجیب درگیر بود 

حالا شاید برای بچه بعدی بخوام از رحم اجاره ای استفاده کنم واقعا دیگه کشش 9 ماه آمپول هپارین و سلکسان رو ندارم و همینطور پروژسترون که آخراش دیگه پروژسترون رو که همسرم میزد فوران میکرد و جذب نمیشد و هنوزم جای پروژسترون روی پام ب یادگار مونده

مشکله غلظت خون هم داشتم که پی دی کسان استفاده میکردم که موقع زایمان کلی خون ازدست دادم وازحال رفتم و ...

عزیزم پس ظاهرا از لحاظ ایمنی و انعقادی بررسی شدی.....

نمیدونم علت سقطت چی بوده.....

شاید رحمت نتونسته تحمل دو تارو داشته باشه.....

شاید با شرایطت سقطت غیر قابل اجتناب بوده و دکترت نخواسته بهت استرس بده.....

استراحت مطلق بودی؟؟

طول سرویکست چند بوده؟

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
بله دادم و مشکل داشتم ولی نه زیاد


میدونی چیه

من انتقال اولم منفی شد

خیلی سعی کردم روم تاثییر نزاره

ولی ۳   ۴ روزی افسردگی گرفتم جوری ک همش دراز کش بودم.با شوهرمم حرف نمیزدم

شوهرمم میومد طرفم ولی حوصلشو نداشتم.اونم زیاد نازمو نمیکشید.خیلی ناراحت بودم


خیلی از رفتارش ک میتونست با کوچیکترین چیزی خوشحالم کنه.ولی نکرد.جوری ک ی حرفو میخاست بگه رو کاغذ برام نوشت تا بخونمش

اینقدر ک خنگ تشریف داره


یعنی اگه خودم ب خودم کمک نمیکردم.حتما تو بیمارستان تو بخش روانیا بایستی بستری میشدم


دیشب بهش میگم میخام برم انتقال بدم دوباره.میگه هنوز امادگی ندارم.  


ولی حتما قبل انتقال دومم ازمایشات ایمنی رو میدم


تیکر ی سالگیه دختر گلمه 👇👇👇👇👇👇                خوش امدی عشق مامان و بابا  😍                              چقد خوشحالیم از بودنت 😊                                     دختر قشنگمو بعد ۴ سالو خورده ای ک منتظر بودیم حتی میکرو هم کردیم.ولی منفی شدبطور طبیعی ب لطف خدا باردار شدم  ...از خدا ناامید نشید دوستای عزیزم..تا خدا نخاد نمیشه..                                    فقط ارامش داشته باشید🥰                                            
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز