اره می فهمم منم همین طوریم همش می گم کاش انتقال نداده بودم عیدمو خراب کردم خیلی روحیم بده مثلا عیده همه خوشحالن اونوقت من ماتم دارم برم تو فک فامیل شوهر امسال چقدر می خوان بهم حرف بزنن چطور تحمل کنم با این روحیه خرابم
من صبح پاشدم به این فکر کردم ک چقدر امید وار بودم این سری اخه سری قبل روز 11 خون ریزی داشتم
این سری روز 11رد کردم خیلی امید داشتم
فکر نمی گردم روز 14 خون ببینم دیگ کلی امید داشتم
از فکر کردن ب این موضوع کلی گریم گرفت دلم سوخت واسه خودم
من ی سال خورده ای سرما نخوردم در حد ابریزش فقط بوده مریضیم فکر می کنم مشکل ایمنی دارم
سلام دوستاي گلم
اومدم اينجا بگم اونايي كه ني ني تو دلتون هست و اونايي كه دلتون مثل من شكسته س برام دعا كنيد😔😔😔خيلي بدعاتون احتياج دارم .... براي ارامشم دعا كنيد
من حدود پانزده ساله ازدواج كردم سه تا انتقال منفي يك بار پوچ و كورتاژ بعدش و هشت روز قبل بعد از يك سيكل سخت يك جنين فريز برام انتقال دادن چون سيكل قبل هيپر شدم .... بگذريم چقدر سختي كشيدم😓😓😓
امروز كه روز هشتم بود بي بي چك مدي كور گذاشتم كه سريع و پر رنگ مثبت شد .... من و شوهرم انگار رو ابرها بوديم .... بعد كه تو سايت بيشتر چرخيدم فهميدم مثبت كاذب زياد داشته و هيچ اميدي نيست....😭😭😭😭
اولش با همسرم ميخنديديم .... از اون خنده هاي تلخ كه خدا را شكر يكبار دو خط را ديديم و همين چند ساعت حس خوب برامون كافيه..... ولي از غروب تا حالا غم دنيا رو دلمه .... اگر اين بار نشه بايد برم دنبال فرزند خواندگي .... از اينكار ناراحت نيستم ميگم شايد فسمت ما اينه سرپناه كسي باشيم اما حالم بده .... دام ميخاد زار بزنم ولي دوست ندارم همسرم ناراحتتر بشه چون مشكل از اونه
فقط و فقط براي ارامشم دعا كنيد 😞😞😞😞
سنی نداری ک ای وی اف کنی درصد موفقیتش بالاهه واست توکل ب خدا انشالله ک طبیعی میشی
قربون مهربوني و لطفتتون
سلام دخترا
خوبین؟
من و علی دیشب به حال فرصت تمام پیامهاتون رو خوندیم
از طرف خودم و علی از همه تون به خاطر محبتهاتون و دعاهای خیرتون ممنونم
دیروز روز خیلی بدی رو پشت سر گذاشتیم
اما من برای اینکه کسی درگیر ناراحتی و استرهام نشه موندم تا غروب بیام خبر نهایی رو بدم بهتون
وگرنه ظهر جواب اولیه اماده بود ، اما گفتن مشکوکه برای همین باید صبر کنین تا تیتر جوابش اماده بشه
من که کاملا خودم رو باخته بودم ، اومدم خونه خوابیدم تا زمان زودتر بگذره
اونم همه اش به کابوس و گریه و جیغ و شیون گذشت
بعد از ظهر م که رفتیم جواب تیتر رو بگیریم از ناراحتی و استرس عدد 51 رو خوندم 15 !!
گفتم خدایا بد بخت شدم یا خارج رحمیه یا پوچه
بعد دقت کردم دیدم نوشته 51
خیلی طول کشید تا به خودم بیام و استرسم از بین بره
با اینکه خودم همیشه به همه میگم مقدار اولیه مهم نیست و مهم رشد نرمال بتاست ، اما به خاطر یه مساله ای که فعلا نمیگم ، کاملا نا امید بودم و میگفتم حتما مشکلی هست که بتا کمه .
فقط میتونم بگم حرفایی که ادم میشنوه از دیگران حتی اگه اصلا قبول نداشته باشه هم ، تو شرایط بحرانی به شدت روحیه ادم رو اسیب پذیر میکنه
فعلا خوبم شکر خدا و مطمئنم به خاطر دعاهای شما دوستای خوبم خداوند فردا منو سورپرایز و خیالم رو جمع میکنه .
حالا برم بخونم دوباره و یکی یکی جواب محبت هاتون رو بدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز