بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

سلام به همه 

کیمیا خدارو شکر که تشخیص دکتر اشتباه بوده ...

مامان سبحان جون شما جنین فریز انتقال دادی ؟؟

چند روزه بودن؟؟

کیفیت جنین واسه شما به چه صورت بود ؟

ودیگه اینکه یه لطفی بکن واز کارهایی که قبل انتقال انجام دادی بهم بگو 

ممنونم

قربونت بشم ليلا جون ، عزيزم شما هم دختر گل و صبور گروهمون هستي ، اصلا هر چي فكر ميكنم خدا ماها رو انتخاب كرده و صبرش رو هم خودش در وجودمون قرار داده وگرنه من خودم چند بار هم گفتم قبل از ازدواج اين قدر عجول بودم كه حتي به همسرم هم اين موضوع رو قبل از هر چيزي گفتم ، مطمئنم خدا وقتي مشكلي رو به بنده هاش ميده صبرش رو هم خودش در وجودشون نهادينه ميكنه ، توكل به خدا ان شا الله يه روزي بشه كه همه ما توي يك گروهي دور هم جمع بشيم و از ريزه كاريهاي بچه داري و شيطنتهاي بچه هامون با هم صحبت كنيم . 😘😘😘🌸🌸🌸

سلام به روي ماهت شاينا جون ، عزيزم بله من كلا هر دو سري جنين فريز انتقال دادم چون هايپر شده بودم ، اين سري فكر كنم ٣ روزه بود واقعا درست نفهميدم و ديگه اينكه اصلا روي كارت فريز من كيفيت جنين ها نوشته نشده ولي ظاهرا بپرسيم بهمون ميگن ولي من نپرسيدم .

ديگه اينكه قبل از انتقال من اين سري آرامش بيشتري داشتم و گرميجات خوردم ولي نه به اندازه سري قبل و ديگه اينكه چون ضخامت آندومترم كم بود چند روز آخر با اينكه اصلا مطمئن نبودم كه سيكلم كنسل ميشه يا نه ولي با خودم گفتم من همه تلاشم رو ميكنم ديگه بقيه اش رو ميسپارم به خدا و چند روز آخر به توصيه يك بنده خدايي كه توي اينترنت اصلا يادم نيست كجا نوشته بود روزي ٥ تا گوجه فرنگي ميخوردم و از خونمون روزي بيشتر از يك ساعت پياده روي تند ميرفتم تا پارك بانوان كه محيطش رو خيلي دوست داشتم واقعا جاي زيبايي هست اونجا هم اصلا پياده روي نميكردم فقط مينشستم روي نيمكت و از طبيعت لذت ميبردم ( به نظرم خيلي روي روحيه ام تاثير مثبت گذاشت ) و همينطور نشاسته در آب يا شير حل ميكردم و ميخوردم تا اينكه خدا خواست و انتقالم كنسل نشد .

اين سري من روغن سياهدونه رو هم كه ميگن خوبه براي رحم و تخمدانها قبل از انتقال اصلا يادم رفت استفاده كنم در صورتي كه سري قبل يه ٧ الي ٨ روزي استفاده كردم و ديگه اينكه ن ز د ي ك ي شب قبل از انتقال رو هم كه سفارش شده چون رفته بوديم از صبحش سر مزار پدرم قزوين و شب از خستگي با همسرم بيهوش شديم كلا انجام نداديم .

بعد از انتقال هم تا ٣ روز اول استراحت مطلق بودم همون اندازه ٣ الي ٤ روز مرباي به خوردم و نشاسته در آب يا شير و بعد از ٣ روز هم بعضي مواقع كارهاي سبك خونه رو انجام ميدادم ولي كار سنگين اصلا .

از خونه هم تا الان من كلا فقط براي دكتر رفتن بيرون رفتم و دو الي سه بار هم با ماشين با همسرم رفتيم يه دوري زديم وگرنه بيشتر مواقع خونه هستم .

ببخشيد اين قدر با جزييات نوشتم فقط ميخواستم كامل بنويسم كه من اين سري واقعا خيلي كار خاصي نكردم فقط آرامش خيلي بيشتري داشتم .

راستي دعاي مشلول رو هم هر روز ميخوندم از قبل از انتقال تا ٤٠ روز و همينطور سوره حجرات ، حاقه و بينه و سوره ياسين كه هنوز هم هر روز ميخونم .

قرآن رو هم از اول انتقال شروع كردم به ختم كردن ولي خوب چون كم كم ميخونم هنوز تمام نشده . 😘😘🌷

مرسی از اینکه تجربه ت رو در اختیار گذاشتی 

ان شالله نینی ت صحیح وسالم بیاد بغلت 

آمین !

خواهش ميكنم عزيزم ، ان شا الله شما و همه دوستان هم خيلي خيلي زود بيان و از تجربه هاي مثبتتون بگين .

قربونت خوبه خداروشکر 

سلام دوستان. ليلا جون موفق باشی توی همه مراحل زندگیت. مرمر جون نه عزیزم بعد عمل بهم گفت اگر بیشتر از این رحمت دستکاری میگردم خطر پارگی داشت واست یعنی الان دقیقا نصف سپت مونده برام. گفت بیشتر از این ریسک بود برات..  

افسون جان شما بعد از بارداری پوچ دیگ انتقال نداشتین و ایا با دارو سقط کردین چند روز خونریزی داشتین

كيميا جون من بعد از اينكه مشخص شد پوچه تو فروردين امسال دارومو ول كردم روز چهارم لك بيني شروع شد و دسترسي به دكتر هم نداشتم ايام عيد بود همه تو عيد ديدني بودن من درگير سقط

من خيلي زعفرون غليظ دم كرده خوردم 

خيلي طناب زدم

سطل اب سنگين برميداشتم از پله ميرفتم بالا پايين تو خياط مادربزرگم

خلاصه هي درد مي پيچيد يه لخته ميومذ

اخر يه درد شديد كه يه جيغي كشيدم همه ريختن تو حياط و لخته بزرگتر اومد دوسه روز فقط خونريزي داشتم بعد سونو دادم گفت بقاياي كم مونذه

كه عارفي بهم ميزوپروستول داد اونو مصرف كردم خيلييي كم خونريزي كردم خيليي كم

بعد سونو دادم كه كامل دفع شد

بازم تير انتقال دادم

سه تا جنين ٥ روزه كه داغ بزرگ گذاشت تو دلم

كلا منفي شدم بتا صفز

کیمیا عزیزم منم بارداری پوچ داشتم سقط شد یا دارو ولی چون رحمم دوشاخه بود مجبور شدم کورتاز کنم. بعد باردار شدم جنین بود قلب داشت بازم سقط شد چون مشکل دارم. احتمالا ایمنی باشه یا از رحمم..ولی کلا ميگم ناامید نباش، بازم باردار میشی. دلیل نیست بعدی ها هم پوچ باشه اصلا نترس 

مامان سبحان     ...واقعاااا باهات موافقم .... خدا صبرشم میده بعدم ماهارو انتخاب کرده چون ما تحملمون بیشتر همش میگم یه سریا هستن که از من واجب ترن باید بچه شون از ته صف بیاد اول صف چون زندگیشون باید نجات پبدا کنه حالا از هر لحاظ روحی / روانی / اعتقادی ... مرسی از توضیحات دقیقی که دادی اتفاقا منم شروع کردم دعاهارو ...ایشالله که همه حاجت روا میشیم ...بعد آنا جون تاپیک بزنه دیگه بریم سراغ بچه داری ... ایشااااللله ..

مرسی ستاره جون... ایشالله خبر خوش بارداریتو بدی .. آمین