قربونت برم من دو سال پیش دقیقااااا حال شمارو داشتم. بدون هیچ مشکلی یهو آواری از مشکلات ریخت رو سرم. هی هر دفعه سیکلم کنسل میشد هر بالاتر ی مشکل جدید پیدا میشد تو یه سال دو بار هیسترو کردم، بعد چند بار کنسلی ب زوووووور ضخامتم ک بالا اومد موقع انتقال اومدن گفتن دو تا جنینم ک مونده بود هیچ کدوم از فریز در نیومد. ینی شوکی ک شدم ی طرف کل سختیای این راه ی طرف
بخوام بنویسم خیییییییلی زیادن مشکلاتی ک داشتم.همین قدر بگم که به هر دری میزدم به بن بست میخوردم. منی که اعتقاد به دعا نوشتن و ... چیزا نداشتم از بس از اطراف میگفتن کم کم نگران میشدم که نکنه واقعا دعا نوشتن جلوشو گرفتن😅
وقتی بچه ها میومدن از معجزه حرف میزدن و اینکه ناامید نباشیم، براشون خوشحال میشدم ولی این چیزا رو خییییییلی از خودم دور میدیدم. و واقعا تو ذهنم دیگه این تثبیت شده بود که خدا برا من مادر شدن رو نخواسته.
ولی خب بالاخره برا منم رسید. و امیدوارم براهممون خییییلی زود برسه و پایدار باشه😍
ببخشید خییییییلی طولانی شد. فقط هدفم این بود ک بگم با تمام وجوووود میفهممت