بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

ایخدا خیره خواهری

لامصب همیشه پری کار خراب کنه

مال من سر تایم.اونباری قبل از انتقال شد 40روز 

اینبار دیگه از اینور بوم افتاد 21روزه تشریف اورد

همش انشاالله خیره خداس گلم 

انشاالله که شما بسلامتی نینی تو بغل بگیزی

و این دوستمون و سه نفری که بعد از ایشون دچار همین مشکل شدن به زودی خدا براشون جبران کنه 🤲🤲

آره عزیزم میشه خدا خیلی‌ ارحم الراحیمن

انشاالله صلاحش بر خواسته دل و آرزوی ما باشه

من سر بارداری قبلی همین علایم زیاد داشتم از روز 4دلدرد شدید داشتم تا روز 9

بچه ها گفتن سه تاش داره لانه گذینی میکنه

واقعاً همین بود

اما اینبار خیلی ندارم اینباری کمردرد شدم از سوم که ادامه داره 

چطوری عزیزم خوبی ؟

ژیان هنوز نبودن بچه ت باور نکردی

امان از چند روز بعد که دورت خلوت میشه 😭

اما با تقدیر نمیشه جنگید عزیزم

انشاالله به زودی خدا دوتا بهت میده

قربونت عزيزم همچنین برای شما ، الان دردتون کمتر شده ؟ خونریزتون عادیه ؟

بچه ها من الان روز چندم انتقالم میشه؟چهارشنبه قبلی انتقالم بود.بیبی بزنم عصر؟نگرانم خیلی از ناراحتی بلندشدم هرچی ظرف داشتم تو سینک شستم چون دوستم منفی شدتو مرکز خودم سه تا انتقال ااد گرید عالی

ژیان جان از ته دل ناراحت شدم...برگشته بودم هی پیاما رو‌میخوندم ببینم جریان چیه ماتم برد...

قربونت همونجور ک صبرکردی و‌طبیعی باردار شدی.بازم خدا نگاه دلت میکنه و دوباره باردار میشی عزیزم..

نه قشنگم این چه حرفیه ..

همونقدر ک با بارداریت خوشحال شدم ، با این اتفاق هم ناراحت شدم 🥺

انشالله بهترین ها برات رقم بخوره عزیزکم✨

«خدا میگه:

مِن حَیثُ لا یَحتَسبُ

یه جوری کمکت میکنم؛که فکرشم نکنی»

کسی اطلاعی نداشت؟

نمیدونم چی بگم واقعا به خدا دیدم انگار آب یخ ریختن رو سرم

دیشب سعید میگفت اگه تا عید از دوستت ( کویین جان منظورش بود)  خبری نشد برای نوزاد بعد عید بریم التماس کنیم اسممون رو بنویسن تو نوبت بهزیستی

بعدش اروم اروم گریه میکرد🥲

منم گفتم بعد عید دوباره بریم ivf  انشالله مثبت میشه من امید دارم ک مادر میشم

بعد گفت خیلی دوست دارم از تو از وجود خودت یه دختر داشته باشم ببینم دختری که تو میاری چطوریه مثل خودت میشه🥺

میگه میترسم حسرت به دل بمیرم😔

دلم گرفت از حرفاش کاش خدا صدای قلب شکسته ی هممون رو بشنوه✨

سلام عزیزم

اصلا از این مقایسه ها و فکرهای منفی نکن

انتقال اول من هم جنین هام خوب بودن هم وضعیت خودم اون موقع مرسوم بود فرش انتقال میدادن

همون روز  خانم بزرگواری بود که سنش بیشتر از همه پانکچری های اونروز بود مریض دکتر خودم بود همسرش نمونه خوب نداشت یادمه دو سه بار ازش نمونه گرفتن تا توش اسپرم پیدا شد و جنین تشکیل شد

روزی  که منفی شدم و رفتم مطب دکترم

اون خانم  هم اومده بود مطب

من دل گرفته ی منفی شدن تو اتاق دکتر بغضم ترکید بعد دکتر به منشی گفت فلانی رو صدا کن وقتی وارد شدم دیدم همون خانم هست مثبت شده بود با بتای بالااااا دکتر میگفت احتمالا دو قلو هست 

دکتر گفت خواست خداست با تقدیر نمیشه جنگید ببین ایشون رو یادته مثبت شده ولی شما که بهت خیلی امید داشتیم منفی

اینا رو گفتم که به شما یاداوری کنم  هیچ وقت خودت وشرایطت رو با کسی مقایسه نکن خصوصا در این روزهای پر استرس

توی همین نی نی سایت ۷ تا دوست صمیمی بودیم که سال ۹۳ تو  واتساپ گروه دوستی زدیم من بدون علت باردار نمیشدگ و اون بچه ها با علت های مختلف و مشکلات فراوان خودشون یا همسر  درگیر بودن. به من میگفتن خوشبحالت مشکلی نداری زودتر از همه با ای وی اف جواب میگیری ...

گرچه مدتی بعد گروه مون تعطیل شد ولی بعدها خبر رسید همه شون مامان شدن ولی من هنوز تو مسیر ناباروری و سقط بودم

ایدای عزیزم تو تلاشت رو بکن برای رسیدن به خواسته ت هرکاری میتونی انجام بده بقیه شم بسپار به خدا که مهربانتر از مادر هست و تلاش و توکل هیچ بنده ای رو بی جواب نمیگذاره❤️

رفتم سونو کرد شکر خدا ساک حاملگی و جنین دیده😍😍 شد اسپرین و قط کرد امپول پرژسترون روزی دوتا اضافه کرد

ایشالا که یه دختر شبیع خودت خدا بهت هدیه میده تو قلبت خیلی مهربونه انشاالله که میشع

سلام خانما

من احتمالا این ماه برم تو سیکل انتقال 

ولی وزنم بالاست اراده ام کم شده واسه وزنم نگرانم 

۱۶۷ قدم ۸۰ وزنم 

بنظرتون چیکار کنم 😭