ایدا جون من از اول درمان تا به الان این رفتو امد هارو به دید تفریح میدم تو مسیر استرس نداشتم که هیچ لذت هم بردم😂
برای تو راهم کلی خوراکی میخریدم گاهی وقتا انقد دقیق آرایش میکردم و لباس میپوشیدم انگار میخوام برم مهمونی
از این دیدنگاه کن که اذیت نشی
من استرسم زمانی بود که میخواست نوبتم بشه برم داخل ببینم شرایط جدید چیه
وقتی ام از اتاق بیرون میومدم یه نفس راحت میکشیدم 😁
راستی یه راهی ام برای کم شدن استرست پیدا کن
مثلا من وقتی میخوام برم اتاق عمل خیلی استرسی میشم
( همون لحظه که لباس عمل تنمه و با پرستارمیرم سمت اتاق عمل)
برای تخلیه استرسم خیلی پر حرف میشم و تند تند حرف میزنم جوری که داد پرستار ها در میاد 😂😁