به منم همینو گفت
ولی من خیییلی پیگیر بودم تازه کارای قانونیش که تموم شد گفت شش ماه زمان میبره
هفته بعدش زنگ زدن یک نوزاد پونزده روزه داریم اگه میتونی بیا ببین
با جون و دل و ذوق رفتم میگفت تو تنها نفری هستی که اینقدر پیگیری و اینقدر ذوق داری
البته اینم بگم من حتی به مامانم نگفته بودم که من میخوام بچه بیارم
بعد ازاینکه آوردم به مامانم گفتم البته مامانم همیشه به من میگفت اینکارو انجام بده .منم میگفتم شاید
حالا بهش فکر میکنم
تا روزی که آوردمش و چون واقعا کوچولو بود به کمک مامانم نیاز داشتم و بهشون گفتم
چقدررر اونروز مامانم ذوق کردو خوشحال شد
من فقط تنها چیزی که گفتم به مسئول اونجا گفتم منو همسرم هر دو سفید پوستیم فقط بچه ای که بهمون نشون میدین سفید باشه
یادمه گفت شما حق انتخاب دارین .منم گفتم بچه کالا نیست که من بخوام انتخاب کنم گفتم اولین انتخابم هرچی که خواست خدا باشه
فقط رنگ پوستش رو گفتم
اینم بدون اینقدر الان پسرم شبیه من و باباشه که حد نداره یه وقتایی خودم شک میکنم میگم اینو خدا فقط برای ما خلق کرده
هر کسی رو که دیدم همینطور بوده
زنگ بزن بگو من الان شرایط محرمیت دارم بعدا ندارم
کلا من خیلی زنگ میزدم یا میرفتم
یه بار کلی شیر خشک خریدم بردم
یه بار کلی پوشک خریدم بردم
کلا منو شناخته بود
اونم میگفت آخه هنوز کارای قانونیت انجام نشده حالا برو اونا رو انجام بده
خداروشکر لطف امام حسین بود فقط
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز