قربونت برم سحر جان انشالله جوجه هاتو بسلامتی بغل بگیری🧿
امروز که نرفت ببینم فردا چی میشه
منکه بهش میگم بره
اما عمم میگه نره بهتره خونه باشه ماهم تنهاش نمیزاریم
میگه اقاجونت که سرکار میره خرج خونه در میاد
مامانم بلاتکلیفه
از این ورم سر رسید خونه ی مادربزرگمه نمیدونن وسایلشو چیکار کنن
دایی هام میگه بفروشیم وقتی جا نداریم
مامانم میگه نه ( اخه مادربزرگم لوازمش رو تازه عوض کرده بود هنوز از فرشاش یا لوازم دیگه استفاده نکرده بوده)
دلش نمیاد بفروشیم
نمیدونم دیگه عقل من کفاف نمیده