بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

قربونت برم اذیت نکن خودتو. کاملا میفهمم چی میگی ولی اگه اون جوجه ها روزی ای از این دنیا داشتن در هر صورت میموندن. خودتو اذیت نکن. ان شاالله جنین های بعدی میان و مهمون دلت میشن😍

منم عصری جایی بودم نتونستم یرم خودمو چک کنم بعدشم فکرکنم جذب نوار شده 

احساس کردم یه چیز بزرگ دو سه بار ازم سر خورد اومد پایین 

خون نبود مطمئنم 

دیگه نمیدونم چی بود

نمیدونی که 

انگار چندین ساله اینا تو این دنیا یچه های من بودن😔

بااینکه ندیدمشون وهیچی راجع بهشون نمیدونم ولی شبیه یه نفرم که داغدار بچشه😭😭

خیلی داغونم خیلی😔😔

سلام عشقم سلام مامان جونی حالت خوبه؟ چندهفته ای؟ رفتی سونو اینا زود خبر بده از خودت حسابی بی تابه خبر خوشحالیتم😍😍😍😍😍

عه همه بعد منفی شدنشون پریود سنگین  خونریزی شدید داشتن پس چرا من خونربزیم انقد کم شده استرس اینم گرفتم خدایا 

بچه ها کسی مثل من بوده؟؟

سلام نیکاد جونم حالت چطوره؟ خوبی؟ تو چه مرحله ای هستی عزیزم؟ بازم رویان میری؟

سلام پروانه جونم خوبی؟ خداروشکر مام خوبیم 

عزیزدلمی انشاءالله به همین زودیا من قدم گل پسرتو بهت تبریک بگم 

آره الان یکسالشه کاش اونموقع که براشمام مثبت شده بود مونده بود😢😥

نه بابا فعلا برا بچه دوم نمیرم حالا چندماه دیگه ‌ه پسری رو ازشیر بگیرم میخوام برم اسلیو کنم لاغر شم ۱ سال بعد عملم میرم برا اقدام مجدد 

سلام عزیزم شبت بخیر این چه فکریه آخه میکنی همه که اینطور نیستن من خودم بعد انتقال منفی که هیچ حتی بعدِ زایمانمم خونریزی سنگین وشدید نداشتم مثل همیشه بودم

وای مهتاب جون نگو از چشم زخم که دلم خونه ما از اول ازدواجمون همش تو چش مردمیم باردارم که شدم همون اول علنیش کردم بچمو از دست دادم حالا فقط حسرتش مونده بهم گفتم انشاءالله باردار که شدم تا سه ماه اول به هیچکی نگم.

من خودم از همون اول که میرفتیم دکتر میگفتن مشکلی ندارید حس میکردم از چشم زخم باشه خدا خودش بهمون رحم کنه

بآور میکنی گفته بودن زود باردار میشم همین که عروسی گرفتیم ماه بعدش دیگه پریود نشدم  تا الان که فقط با دارو پریود میشم درصورتیکه قبل ازدواج خودم پریود میشدم

عزیزم درسته ژنتیکیه اما میشه ازش جلوگیری کرد. من خودم مامانم خاله هام عمه هام همه ترک دارن.خودم روی قسمت کناری رون پام ترکهای قدیمی دارم که بخازطر افزایش وزن یا رشد قدیما بوده. اما تو حاملگیم از اون اولش که اصلا شکم هم نداشتم هر شب با روغن زیتون شکم و پهلو و پا تا زیر باسنو چرب میکردم ماساژ میدادم و دیگه حتی یک ترک هم نخوردم. فقط زیر شکمم کمی افتادگی پیدا کرده و بالای خط سزارینم تا زیر ناف شکمم برجسته تر شده 

ای جان عزیزم. مبارکش باشه نامدار باشه الهی. انشاالله سالم به دنیا بیاریش و سیل برکت و سلامتی جاری بشه به زندگیت

خداییش انتقال با داشتن بچه خیلی سخته. خدا همشونو حفظ کنه الهی ولی وقتی بچه نداری خودتی و همسرت ریخت و پاش نداری. کار خونه میشه همون غذا پختن و شستشو ظروف. و میشه بدون اطلاع دیگران راحت کارو میش برد. اما ....

امان از دست فسقلیها. من که دو دقیقه دراز بکشم حواسم نباشه یک طرف خونه را پایین اورده. حداقلش اینه روزی صد دست لباس عوض میکنه. پیراهنهای خودش کمه میره سراغ لباس مجلسی های من. اسباب بازی و دفتر و مداد رنگی و شمعی هم که بماند اگر غفلت کنم باید راه میرم حواسم باشه چیزی زیر پام نره. بخوام پنهان کنم کارامو هم که خانم سریع به مامان بزرگ و خاله اش گزارش میده. میخوام اگر انشاالله دوباره کاری کنم دیگه به خانوادم نگم که استرس نکشن اما این وروجک هر فکری میکنم میبینم اجازه نمیده. صمن اینکه همسرمم از بچه بدتر ریخت و پاش داره. همیشه میگم دوتا بچه دارم بزرگه از کوچیکه بدتر.خلاصه این کار سختیهای خودشو داره

آترین جون خدا به دادت برسه معلومه چقدر شیطونن هر کدوم ی طرف رفتن. وگرنه که دکتر یکجا همشونو تخلیه کرده. فداشون بشم که دو سال دیگه این موقع مامان آترین از دستشون همه وسایل خونه را جمع کرده آسیبی به خودشون نرسونن🥰🥰😘😘

عزیز دلم خودتو اذیت نکن قسمت نبوده. انشاالله سری بعد دست پر و دل خوش برمیگردی