بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

دوفاستون از هفته پانزده شروع به کم کردن کرد من روزی سه تا میخوردم ضرری نداره پروژسترون هست ولی گفت نیاز نداری دیگه هفته ای یکی کم کن بعد قطع کن

دکتر فروتن 

دکتر شعرباف من برای مشاوره رفتم پیشش

مرسی عزیزم ، بازم ازش میپرسم ببینم چی میگه ، از نظر روحی انگار با این داروها خیالم راحت تره

به سلامتی عزیزم ممنون   

اره منم دقیقا همینطورم مخصوصا چون قبلا خیلی خونریزی داشتم الان کم نمیکنه هیچ اعتراضی نمیکنم انگار خیالم راحتره 

انشاله دیگه هیچ لک و خونریزی تجربه نکنی تا روز به دنیا اومدن نی نی های گلت 

دخترا راستي اگه كسي سوالي داشت ازم بپرسه با كنال ميل جواب ميدم… تو تايپيك خونده بودم كه يه خانومي انگاري دوقلو حامله ست و افت سرويكس داره، من تو سونو قلب سي و دو بودم و تو سونو دوازده هفته سي شدم كه چون دوقلويي بود خوب ريسك بالايي داره افت سرويكس بهاطر همين يه دكتر گفت بهتره تا آنومالي صبر كنيم و سونو واژينال بشي و اونوقت پساري بزاريم كه من با پساري اوكي نبودم دكترمو عوض كردم كه اون گفت طبق نظر من بهتره هر چه زودتر سركلاژ كني كه خيالت راحتتره و تو پونزده هفته سركلاژ شدم و چندروزي استراحت مطلق بودم و بعد نسبي… و يكي هم انگاري گفته درد داره تو دوقلويي عاديه من فوق العاده درد شكمي داشتم بدتر از پريود كه اين بهاطر حاملگي دوقلويي مخصوصا تو شكم اول هست كه رحم داره باز ميشه و جا باز ميكنه اين دردا تو هفته حدودا بيست و پنج اينا رفت ولي قبلش هر هفته نزديك تغيير هفته م به هفته جديد اين دردا رو داشتم كه اون اوايل فكر ميكردم ديگه همه چي تمومه

بعدم من دو تا انتقال داشتم انتقال اولم كه دادم از صبح روز پنجم رفتم بي بي چك زدم و جنينام دوتا بلاست بودن كه بي بي سريع هاله صورتي انداخت و من باورم نميشد كه اين اتفاق افتاد بتامم هر چهل و هشت ساعت سه برابر ميشد و بالا بود و ما فكر ميكرديم حتما دوقلوعه و بي بي چكامم هي پررنگتر ميشد كه تو هفته پنج فرداي روزي كه سونو واژينال كردم (پيش يه راديولوژيست تو شهر خودمون و با اصرار خودم ،منظورم اينه دكتر اي وي افم نبود دكترم ملك منصور اقصي بود و ما تو اعطيلات عيد بوديم)يهو درد شديدي گرفتمو متاسفانه سقط شد، بعد تعطيلاتم رفتم تهران پيش دكترم كه گفت بعد خونريزي سقطت يكيار پريود كه شدي بيا داروهاي انتقال بگير يعني من سيزده فروردين سقط كردم و چهار تير انتقال بعديم بود كه تو اين انتقالم دوتا جنين بلاست انتقال دادن كه اينبار روز چهارم بي بي زدم البته عصر، و هرچي من به بي بي خيره شدمو و هرچي اون خيره به من هيچي نديدم و ناراحت و نااميد شدم تا فردا صبح كه دوباره زدم خدوداي يازده صبح كه هاله انداخت ( نميدونم عكسشو چطور بزارم شايد بدرد دوستان بخوره)بتامم روز سيزدهم يا چهاردم ٨٩٠اينا بود با وحودي كه بالا نبود دوقلو بودم، ميخام بگم به بتا ربطي نداره كه جنسيت چيه يا چندقلوييه بارداري، و تحربه بعديم اين بود كه با ادرار ناشتا و اول صبحم كه بي بي ميزدم كمرنگتر از ساعتهاي ديگه روز بود( من خيلي اهل بي بي بودم) 

سلام عزیزم

خدادسته گلاتوبرات نگه داره🙏🙏🌺🌺

خداخیرت بده که دلسوزانه تجربیاتتوگفتی وباعث شدی که تایپیک جومثبت بگیره😍😁

گلم اگربرات مقدوربود براتون یکم ازتغذیه قبل وبعد،نکات مهم،نحوه استراحتتون وتعدادروزهای استراحتتون بگید

من بعدچندروزمجبورم برگردم سرکاراسترس اونودارم

و تجربه قبل انتقالم اينكه من به سردي و گرمي رحم معتقدم و راستش اينكه همه ميگفتن نشاسته بخور من نميخوردم چون به شدت سرده…. من قبل انتقالم يكي دو ماه همش غذاهاي گرم ميخوردم اگه هوس سالاد ميكردم با هويج رنده شده و پياز و سير واسه خودم سالاد درست ميكردم فرني درست ميكردم با آرد گندم و با شيره انگور شيرينش ميكردم گردو ميخوردم گوشت مرغ نميخوردم موز و ارده و شيره خرما رو مخلوط ميكردم به عنوان دير به جاي بستني ميخوردم، و يه چيزي كه خيلي باورش دارم بستن كمرم با شال بوذ در حالي كه زيرش روغن سياهدانه ميماليدم( من بخاطر جراحي قبليم كه حاملگي خارج رحم بود يه اسكار ده سانتي داشتم كه جز با ليزر نميرفت اونم ميگفتن زياد محو نميشه و ميمونه چون من پوستم كلوئيدي و جاي عملم اسكار مياره، خلاصه من عادت داشتم تقريبا هروقت خونه بودم يا شبا ميخابيدم زير شكممو با روغن سياهدانه ميماليدم و روشو با شال ميبستم بعد يه مدت ديدم كه اون اسكار داره هي كمتر و كمتر ميشه طوريكه كامل محو شد،،، اينو گفتم كه خاصيت درمانهاي گياهي رو هم ناديدع نگيريم شايد گرونترين كرمها هم نميتونستن اين كارو كنن) اينارو نميگم كه حتما اينكارو انجام بديد ديگه تمومه، ميگم شايد حتي يه نفر بخواد ازش استفاده كنه و من وسيله اي بشم براي زودتر به مقصد رسيدنش

راستي قرص فرتيل سي ام هم قبل انتقال ميخوردم كه براي آماده شدن رحم براي لانه گزينيه و خوب فكر ميكنم بي تاثير نباشه چون خونرساني به رحمو زياد ميكنه حالا باز يادم بياد ميگم شما هم سوالي داريد با كنال ميل پاسخگويم

مبارکه عزیزم

ان شاءالله ازمایشتم مثبته😍🌺🌺🌺

دومرحله ای بودن انتقال دکترپیشنهادمیده یاجنین شناس یابیمار؟

خداخیرت بده😘😘😘

ازتغذیه بعدانتقال ومدت استراحتتون بگید لطفا🙏🌺🌺

ممنونم عزيزم، خدا دسته گلاي توروهم زودي پيوند بده به وجودت…

تغذيه قبل انتقال رو كم و بيش بالا گفتم از سرديجات مثل دوغ خيارشور و هندونه و اينا پرهيز ميكردم اصلا انگار خودمم ميخوردم زير دلم سردي ميكرد بيشتر گرميجات ميخوردم كاچي هم گهگاهي ميخوردم عسل سياهدانه ميخوردم و بنظرم تغذيه بي تاثير نيست من به ماكاروني خوردن بعد انتقال موافق نيستم فقط نظر منه… راجبه استراحتم بايد بگم اصلا استراحت خاصي نداشتم حمام ميرفتم راه ميرفتم زندگيمو ميكردم فقط كاراي سنگين نميكردم زياد دولا راست نميشدم دكترم ملك اقصي بود و اصلا به استراحت اعتقادي نداره حتي بعد انتقالم يه راست حركت ميكرديم به سمت شهرمون… ميدونم استرس در هر شرايطي هست ولي سعي كنيد مثبت باشيد من يادمه اونموقع برنامه ني ني پلاس داشتم اونقدر كه همه حرفاي منفي ميزدن و نااميد بودنو هي چيزاي بد رو جذب ميكردن از برنامش اومدم بيرون چون به شدت معتقدم كه اينا تاثير منفي ميزاره منظورمه تا ميتوني مثبت باش خودتو بسبار به خدا اونوقت استرست كم ميشه… راجبه بي بي چكم من از اون مدلا بودم با بي بي آروم ميگرفتم اگه نميزدم استرسي ميشدم ولي بعضيا برعكسن پس اگه بي بي بهتون استرس ميده سمتش نريد

ممنون ازدعاش قشنگت گلم 

ممنون ازوقتی که گذاشتی😘😘😘

بعدانتقالم گرمی میخوردین؟

انشاالله همش علایم بارداریه عزیزم😍 من امروز روز ۲۷ سیکلمه منم لک اینا ندارم انشاالله هردمون آزمون مثبت بشه با بتای خوب