دخترا بدبخت شدم
الان مامانم زنگ زد به سعید گفت برو یه جا که فاطمه نباشه
من چون شنیدم دیگه نزاشتم شوهرم جایی برع
مجبورش کردم جلوی من زنگ بزنه
مامانبزرگم فوت کرد 😭😭 ۵۵ سالشم نمیشد
دیگه هی شوهرم میگفت استرس خوب نیست برات گفتم ولم کن بابا بیبی چک زدم منفیه چی میگی تو
الان من چیکار کنم؟؟
شوهرم گفت فعلا تو نیا
الان خونه تنهام ، مامانم تک دختره بچه ی بزرگ خانوادس
خواهش میکنم برای آرامش مامانم دعا کنید و برای آرامش روح مادربزرگم
الهی من بمیرم که تو این روز تنهاس😭😭😭