حس همه اینجوریه فاطمه منم جاری دار شدم حس قشنگی بود خیلی صمیمی بودیم بعدا سرد شد روابطمون حس کردم حرفامونو بهم میگیم و صمیمی میشیم ولی بعد دیدم اون محتاط رفتار میکنم منم محتاط شدم و فاصله داریم اصلا ن زنگ میزنه بهم ن من زنگ میزنم اولا میگفتم باردار میشه ومن ناخواسته حسادت کل وجودمو می‌گرفت این حس ناخواسته هستش اما الان اونا هم مشکل دارن🥺
اما با اینکه مشکل دارن هر آن میگم حامله میشه و حسادت میکنم اما هیچوقت تو دعاها از یادم نمیره خدا ببخشه منو بخاطر این حسم 🙏🙏
قربونت برم ته دلم یه امیدی هست هنوز 😂
ولی خب دیگه نباید خیلی به خودم امید بدم که از اون ور بوم بیوفتم
دیگه چرا عذاب وجدان بگیری تو که تلاشت رو کردی
منم به سعید دارم کم کم آمادگی میدم
مثلا میگم که شایدم منفی بشه...
بهش گفتم اگه منفی شد چیکار کنیم دیگه ام جنین نداریم؟
هیچی نگفت
بعد بهش گفتم یکم دست نگهداریم بعدش بریم اقدام کنیم فرزندخوانده بگیریم ، قبول کرد :)
نمیدونم حالا از ته قلب هم راضیه یا ن
جفتش یکیه
اونی که باهاش نوشتم رو با اونی که ننوشتم 😂
ترتیب جفتشون یکیه
https://s8.uupload.ir/files/img_۲۰۲۳۰۶۰۳_۱۱۲۷۵۹_c9qu.jpghttps://s8.uupload.ir/files/img_۲۰۲۳۰۶۰۳_۱۱۲۵۳۵_5zk4.jpg
فاطمه جون خیلی خوشحالم که حداقل یه
روز فکر کردم مادر شدم😍
خدارو شکر که خدا همینو ازم دریغ نکرد 😁
هنوز ته دلم امید هست ، اما نه مثل اون اولا ...
حکمت خدا چیزی فراتر از ذهن ماست
من قراری گذاشتم با خدای خودم ، اگه منفی بشمم دلم گرمه به اون قرار..
شاید نگرانیم بیهوده باشه ولی بهش گفتم اگه میخوای بهم فرزند ناقص بدی اصلا نده 🥺 من تحملش رو ندارم
اخه مادرشوهرم ، تا ۶ ماه یه دختر بیمار داشت بعدش فوت شد
من اون موقع نبودم
خیلی میترسم از این موضوع
همیشه ام به همسرم میگم ، حتما خدا میدونه بچه ی ما ناقص میشه بهمون نمیده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز