قربووووون محبتت برم عزیزم😘😘❤️ شرمنده غصه دارت کردم🥺😔
آره واقعا سخت بود مخصوصا اون نصفه شبی ک با درد وحشتناک رفتیم بیمارستان و سونو و... گفتن خارج رحمیه و باید بستری بشم خیلی برام شوک بزرگی بود. هم بچه اولم بود هم تجربشو نداشتم و... خیلی اتفاق ها تو اون چند روز افتاد ک فک نکنم گفتنش لطفی داشته باشه.تا رسید ب جایی ک عمل قطعی شد. ولی بعد عمل خدا خییییلی بهم صبر و آرامش داد. حتی ی قطره هم اشک نریختم و آروم بودم اما قبلش خیلی جلز ولز می کردم.
دقیقا منم تا ی چند وقت چشمم ک ب جای بخیه ام میخورد دلم میگرف که با دست خالی از بیمارستان اومدم.
اما سر دومی ک باز خارج رحمی بود و شکر خدا خودش دفع شد و نیاز ب امپول و عمل نشد، یکی از خانواده زنگ زده بود که تورو خدا ناراحت نباش و... گفتم ب خدا باورت میشه من خودم کلی نذر و نیاز کردم که خودش دفع بشه چون میترسیدم دوباره اون اتفاقا تکرار بشه و این یکی لوله رو هم از دست بدم. خدا واقعااا سر دومی هم خیییلی رحم کرد بهم.
از ته دلم دعا می کنم که الهییییی که برای هیچ کدوممون اتفاقای اینجوری و مشابه اش از این ببعد تکرار نشه و همه اش خیر باشه و شادی و خوش خبری😍😍
بازم ببخشید تورو خدا اگه ناراحتتون کردم🥺