دیشب که ساعت ۹ بود خوابم برد بخاطر قرصی که خورده بودم
بعد یه خواب دیدم ، معمولا من کم خواب میبینم و واقعیت داره، خواب دیدم تو حیاط خونه قدیمیمون که کودکیام توش سپری شد مامان بابام میخواستن برن جایی منم به دنبالشون بعد بابام گفت عه نگاه داره از آسمون تخم میاد بالا رو نگاه کردم دوتا پرنده بودن همون لحظه یه تخم از بالا افتاد پایین بابام گفت برو تخم هارو هرکدوم که سالمه بردار بعد من از بالا فکر کردم کلاغه ولی تخمی که برداشتم به بزرگی تخم شترمرغ بود، خلاصه کلی تخم بود که من ۳ تا برداشتم ۲ تا ترک خورده بود و سفیدی توش دیده میشد ولی پوست نازکه سالم بود و تخم آسیبی نرسیده بود یکیش سالم سالم بود
عمه بزرگم و شوهرعمم تو خونه ی ما بودن ولی انگار اون خونه خونه ی خودشون بود نمیدونم شایدم مهمون ما بودن
بعد من ۳ تا تخم رو رفتم دادم ب عمم و دنبال بابام رفتم
به عمم توضیح دادم ک از بالا اقتاده بخوریدش🥲
دیگ نفهمیدم چیکار کردن با تخم ها
منم از خواب بیدار شدم حتی نفهمیدم با بابام و مامانم کجا میخواستیم بریم.
هرجا سرچ کردم مفهومش رو نفهمیدم ولی
اگه اون قسمت تخم پرندگان( آبی )رو فاکتور بگیرم میشه فرزند.
ولی نمیدونم چرا دادم به عمم :/
دوتا شکسته و یه سالم بود
شما میگید به خواب توجه نکنم؟
آخرین باری که خواب دیدم سال ۹۸ تو روز های استراحت بعد انتقال بودم ولی خب خواب درمورد یه چیز دیگه بود که اتفاق افتاد. یا یه بارم من یه امضا برای طلاقم بیشتر نداشتم که زده بشه و تمام خواب دیدم برگشتم سر زندگیم و دارم با خانواده ی همسرم غذا میخوریم :/ ، اونم حقیقت شد من از شکایتم صرف نظر کردم و بعد یکسال با شوهرم آشتی کردم.
از قبیل این خواب ها زیاد دیدم که واقعیت شده ولی هر سری که میدیدم خوابم انگار واقعی بود منظورم همونی که تو خواب میدیدم اتفاق میوفتاد
ولی اینبار یکم عجیبه ک تخم از آسمون افتاده :/