سارای عزیزم خدا میدونه این چند وقت چقد یادت بودم، چقد دلم می خواد ی کاری کنم تا از این غمی که تو دلته ی کم، کم کنه...
می دونم الان چ غم سنگینی تو دلته و چقد تنهایی داری زجر میکشی از اینکه همه تلاشتو داری میکنی تا غم توی دلتو کسی نبینه...
امیدوارم دشمن شاد نشی نازنین صبورم
و بهترین راه و خدا سرراهت قرار بده که بتونی بهترین تصمیم و برای زندگیت بگیری.آمین
چقد ناراحت شدم این چند روز از بس خبرای بد تو تاپیک شنیدم از انتقال منفی تا دعواهای زن و شوهری...
نمی دونم قابل هستم یا نه اما من برای همه دوستام دعا می کنم که غم تو دلشون نباشه
این روزا میگذره عزیزای من، ولی با ی کم صبوری و گذشت زندگی قشنگتر میشه