بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

ان شالله هر چی صلاحته همون بشه برات ولی به زایمان زودرس فکر نکن دور از جونت آدمیزاد به هر چی فکر کنه جذبش میکنه 

ببخشید عزیزم، دیشب شوهرم بیدار شد گفت چرا نخوابیدی، من نمیتونستم تو سایت باشم، چون نمیدونه عضو هستم.

نه هفته آینده گفتند برم.

چطوری محاسبه کردی شدم ۷ هفته 

ببین من ۱۸ آبان اولین روز آخرین پریودم بوده، ۲۶ دوره پریودم انتقال جنین داشتم یعنی ۱۳ آذر 

طبق اولین روز آخرین پریود میشه ، ۷ هفته 

جنین هم بلاست بود 

اگر ۵+۱۴+۲۴=۴۳

۴۳÷۷=۶ هفته   ۱ روز 

متاسفانه دیشب نتونستم از تهدید کردنش خوشم نیامد و بهم برخورد و ...

خدا نکنه عزیزم، ان شاءالله سلامت باشی 

ان شاءالله آرامش به دلامون بیاد ، ممنون از دعای خیرت 

ممنون 

دقیقا حق با شماست 

لطفا دعا کنید جنینم سالم باشه تو شکمم 

مشاوره اومد بعد گفت دیگه نمیخواد بعد از چند ماه دوباره انگار نوار برگشت سر جاش، 

امروز رفتیم آمپول زدم 

سرسنگین بودم باهاش

سلام عزیزم گرفتم دارو میخورم ممنون از یاداورید 

ممنون وقت گذاشتی 

از بقیه دوستان هم همین طور، باعث شد آروم تر بشم.

بی محبت ، خیلی بی محبتن. 

دقیقا درست گفتی شوهرمن هم یاد نگرفته، یک بار مشاوره بهش گفت از پشت کوه که نیومدی، 

تو عمرش میگه یکبار خواهرم برای من چایی نیاورده 

یکبار لباس برادرشو اتو نکرده

یکبار یک غذا گرم نکرده برای برادرش.

مادرشوهرم اگر شوهرم تولدشو تبریک نگه ، اصلا زنگ نمیزنه به شوهرم تولدشو تبریک بگه. 

فقط عاشق دخترشه و کوچکترین پسرش. 

مامانم یکبار تو دوران عقد بهم گفت ، شوهرت کمبود محبت داره، بهش محبت زیاد بکن. اصلا متوجه نشدم منظورشو.

روز به روز بیشتر میفهمم.

حرف های شما و بقیه دوستان باعث شد که کوتاه بیام، و تمام کنم بحثو. چند دقیقه پیش هم گفت دیگه منو عصبانی نکن، نقطه ضعف من خانوادم هستند تو هم همش بروم میاری، شانس منه اینا خانواده من شد، 

بعد گفت من که نمیتونم بریزمشون دور. برادرش ، شوهرمو با غریبه یکی کرد و ... 

اما دیشب برگشته میگه من نمیتونم مثل اونها باشم، اون ها نمیفهمن، من هم مثل اون ها بیشعور باشم. 

از یک طرف حق میدم اما از یک طرف که ببینم شوهرم احترامشون میذاره ولی اونها احترام من و یا شوهرم نمیذارن ناراحت میشم.

دعا کردم جنینم سالم باشه تو شکمم. توکل به خدا 

واقعا اشتباه کردم 

مقصر هم بودم اول من شروع کردم اون هم آتیشی شد 

عزیزم انشاالله نی نی جاش خوبه و حال مامانش و درک می‌کنه از این بعد به فکر خودت باش و آرامش فکر و ذهنت بعد همه چی حل میشه وقتی همسرت بفهمه آرومی اونم آرامش داره انشاالله بهترین ها برات رقم بخوره

ان شاءالله 

الهی آمین یا رب العالمین 

ان شاءالله از ثواب دعای خیری که برام کردی تو زندگیت برگرده و زودی نی نی دار بشی. الهی آمین یا رب العالمین 

ممنون عزیز دلم انشاالله انشاالله

ببین خواهری همه مون از این درگیریها داشتیم من دو هفته پیش زدم خونه رو همه چیو بهم ریختم وضعم اسفناک بود یعنی همه مون یه جور درگیریم خدا به دلامون رحم کنه 

ان شاءالله بحق پنج تن آل عبا 

الان از آزمایشگاه اومدم دلم تو دلم نیست نمی‌دونم همه مون این حسارو داریم یا نه انگاری منتظر معجزه ی خدا هستیم دوساعت دیگه میرم جواب آزمایش همسرمو بگیرم یه موی سیاه تو ریشش نمونده جلو بیمارستان بهم میگه وضعیتم انشاالله بهتر میشه میگم انشاالله رفت سره کار با کلی فکر 

منم با برادر کوچیکم صمیمی هستم بهش پیامک دادم از دلهره هام گفتم اونم دلداری داد

بغیر از اون کسی و ندارم که درد و دل کنم صبح اومدم نی نی سایت اما ترسیدم بگم از ترسام کنارم نشسته بود قبل آزمایش بود گفتم تو روحیه ش اثر می‌ذاره

چه دردای خاموشی داریم ماها

اما خدا رو قسم به اشک هایی که از سر دلتنگی و بی پناهی ریختیم انشاالله بهترین ها برامون قسمت بشه 🥺🥺🙏🙏🙏🙏

واقعا این رفتارشون رو اصلا درک نمیکنم .امیدوارم ختم بخیر بشه ولی شما هم خودتون رو خیلی به خاطر همسرتون عداب ندیدن شایدم چون میدونه دوسش دارین بیشتر از این قبیل کارها میکنن .به هرحال شما هم حال روحی خوبی ندارین به فکر خودتونم باشین .خودتون یه مدت برین مسافرتی جایی با دوستان یا خانواده تا کمی ذهن و روحتون آروم باشه و از همسرتون هم دور باشین .من خودم به شخصه خیلی آدم صبوری نیستم واگر طرف مقابلم‌یه همچین رفتارهایی داشته باشه تحمل نمیکنم ول میکنم عطاش رو به لقاش میبخشم .خدا واقعا بهتون خیلی صبوری داده ان شاالله که پاداش این صبوری رو ببینین و بهترینها برات رقم بخوره 

توکل بخدا ان شاالله بهترینها برات رقم میخوره .ما هم خدایی داریم