ما از هيچى خبر نداريم عزيزم و اينكه ميگيم حكمت ى چيز صددرصديه
بذار من از خودم بگم يكماه ديگه ميشه شش سال ك ازدواج كردم و از ماه دوم ازدواجم ديگه اقدام كرديم واسه بچه و با كلى دوا و درمان هرماه نشد
ما ى مشكل بزرگى تو زندگيمون داشتيم ك خانوادم ك ميدونستن بچه ميخوايم و نميشه همه شون ميگفتن مصلحت خدا تو اينه ك اول مشكلت حل شه بعد بچه گيرتون بياد مخصوصا چون تو غربتى من ى وقتايى قبول داشتم و ى وقتايي مايوس و نااميد حرفهاى زينبو ميزدم ك چرا من
چرا اينهمه اطرافيان من راحت زندگى ميكنن و بچه دارن فقط من اينجور باشم
در صورتى ك فقطم ظاهر زندگى ها رو ميديدم
تا اينكه من پارسال رفتم شروع كردم كارهاى اوليه اى وى اف رو انجام بدم از ٧تيرشروع كردم تا اينكه ١٧تير درست ى هفته قبلاز نوبت ازمايش اسپرم همسرم ك ٢٥تير بود ى اتفاقى ك بايد يا نبايد ميفتاد در مورد اون مشكل بزرگم افتاد(البته اول ميگفتم چرا اتفاق افتاد بعد فهميدم ب نفعم بود ك اينجور پيش ميرفت) ك چندروز بعدشم من كرونا دلتا گرفتم و يكماه درگيرش بودم رفتم شهرخودم مامانم رسيدگيم كنه بعدش ك اومدم خونه همسرم مبتلا شده بود و اونم يكماه درگيرش بود و شد اواخر شهريور و اون مشكلمونم حل شد تا خدود زيادى خداروشكر و دوباره از اذر رفتم تو سيكل و دنبال كارهاى انتقالم و ازمايشات و اينا ك منتهى شد ب اين باردارى
اينهمه حرف زدم ك بگم حكمت خدا در اين بود ك بعد از پنج سال و نيم من مشكلم حل بشه و بعد باردار بشم
حرفى ك هميشه خانوادم ميزدن و من بيشتر نميپذيرفتم