من اینقدر از صبح گریه کردم و حالم بد بوده از ناراحتی پاشدم بعد از ۱۱ روز از خونه زدم بیرون
آروم رانندگی کردم اول ی سررفتم سرخاک پدرشوهرم
ی کمم پیش اون گریه کردم بعدش رفتم تو جاده ی ساعت رانندگی کردم و خودمو مثلا خالی کردم
اما خالی نشدم بازم
امیدم ب همین یکی دو روز دیگه ست😭😭
خدا بهم رحم کنه
خیلی سخته دور از همه باشی هیچکسی رو دور و برت نداشته باشی
شوهر آدمم فقط شب خونه باشه
دیگه باید باکی حرف بزنه دلش نپوسه😭