بچه ها من خیلی ضعیفم دوست دارم بمیرم
نمیتونم به کسی هم حرفامو بزنم حتی شوهرم چون بیشتر مشکلمون از شوهرمه نمیخوام ناراحت بشه ولی از فیلم بازی کردن هم خسته شدم
هر شب با گریه میخوابم که کسی نبینه
امروزم اومدم سرکار همکارم شیرینی بچه دومشو آورده تازه میگه ناخواسته شد منم برگه مرخصی استعلاجی انتقالم رو آوردم😔
خیلی خیلی دلم گرفته به زور خودمو نگه داشتم گریه نکنم
هنوز شکمم از هپارین هایی که زدم کبوده میرم حموم شکمم رو میبینم میشینم فقط گریه میکنم نیم ساعت
نمیخوام ناشکری کنم ولی خدا چرا مارو نمیبینه؟؟؟؟؟😔