2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7045465 بازدید | 684471 پست
سلام به همگان فردا پانکچر دارم لطفن برام دعا کنین که تخمکام با کیفیت باشه خیلی دلم شور میزنه

ایشالا یه عالمه جنین خوب و عالی برات تشکیل بشه.مطمئن باش وقتی برای همه دعا میکنی اون نیت خیر حتما به خودت برمیگرده.

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چیکارا میکنی...دکترتون چی گفتن؟ چون منم انتقالیم

دارم استرادیول و فرتیل سی ام و پرگناکر کانسپشن و آسپرین و آهن میخورم فعلا ...تا سه شنبه که باید برم سونو بشم و دکترم بگه که چیکار کنم.

مرسی لیانا جون.کاش اطرافیانمم مثل شما مهربون بودن 😔 انقدر تنها موندم و خودم کارامو کردم حال روحی و ...


سارا جونم نگران نباش...منم خیلی تنهام...از اول پانکچر و انتقالم تنها بودم...هایپر شدم تنهایی بستری شدم و خیلی این موردا....عزیز دلم باید به فکر نی نی تازه وارد باشی...به فکر خودت...این روزا طبیعیه...برای همه پیش میاد...زخمه دیگه عفونت میکنه چرکی میشه...ولی خوب میشه ..باید به موقع درمانش کنی...نذار خدای ناکرده افسردگی بیاددسراغت...یاد روزای پرتب و تاب بارداری پانکچر انتقال اون دوهفته انتظار مثبت بودنت...بعدش سونوهای نی نی و زایمانت بیفت....ببین سختراشو رفتی....فقط یه زخم کوچولو داری که میدونی خوب میشه....هیچ ادمی از زخم عمل زایمان ناقص نمیشه...پس فکر منفی نکن...فکر کندما منتظرا ارزومونه الان جای تو باشیم...نی نی بدقلقلو بغل کنیم...و خوشحال بشیم اگر نی نی خوابیددخودمونم بخوابیم...و خیلی حسای خوب دیگه که فقط تو الان داریشون و یکی مثثله من نمیدونه ایا هیچ وقت تجربه اش میکنه یا نه....پس جای فکرای الکی فقط به خودت فکر کن و داشته هات...من همیشه فکر میکنم توی یه کشور دیگه ام از بس تنهام...توام فکر کن توی یه جزیره دیگه ایی...مهم نیست. کسی پیشت باشه یا نباشه مهم خودتی و نی نی کوچیکت الان....برو یه پزشک خوب و زخماتو نشون بده...انتی بیوتیک و نهایتا دو روز بستری همه چیزو عادی میکنه... سه ماه دیگه هم یادت نمیاد چرا الکی این همه اشک ریختی...قول میدم بهت

  
اسمشو می دونی 

نمیدونم دقیقا چیه چون توی نسخه من شربتی که نوشته بود این بود mom ولی این ملینه.اگه بری داروخونه بگی شربت معده میخوام ولی ملین نباشه خودشون میدونن.

ماهک جون چندمین روز سیکلت انتقال دادی؟

وای گوشت تنم ریخت. رفتم دکتر گفت دوبار روزی شست و شو بده و فشار بده هرچی عفونت داره بیاد بیرون.ولی م ...

ساراجونم منم با titi موافقم...واقعا همه ما الان آرزومونه که جای تو باشیم.هزار ماشالا به بچه هات و پسر گلت...من که عکسشو میبینم دلم ضعف میره و مرتب ماشالا بش میگم.خداروشکر که به مراددلت رسیدی و بچه سالم و آروم داری فقط این مهمه....حق داری بخاطر هورمونها بهم بریزی ولی سعی کن از افکار منفی دوری کنی...ایشالا که بزدودی زخمت و حال دلت هم خوب میشه عزیزم.     

محیط رحم رو هم برای پذیرش جنین با تعادل ph و ترشحات مفید آماده میکنه.اینارو دکترم تجویز کرده.


ممنونم لیلی جون...دکتر من هیچی جز ویتامین ب نداده بهم...آخر ماه هم انتقال دارم...خیلی ناراحتم واسه همین...بازم ممنون از جوابت

  
فدات عزیزم، من هر کاری می کنم برای خودمه، امیدوارم برای شما مفید باشه و بتونم برسم به موقع جواب بدم ...

سلام زینب جون..

هفته 32 ام.چند روزه ترشح رقیق آبکی و یه ذره سفید رنگ دارم.

خیلی یهویی میاد!!روزی چند دفعه پیش میاد.مثلا همینجور که خوابیدم یهو خیسیش رو از بغل رون پام حس میکنم.انگار یه سرنگ اب خالی شده باشه!

به نظرت طبیعیه؟

سابقه عفونتم خرابه..از پنج ماهگی دارم کنترل میکنم.با .پماد ان ان بهتر میشدم ولی بعد یه مدت باز عفونت میاد سراغم..

ترشحم بو نداره.فقط خیییلی آبکیه

خودمم فعلا که سوزش و خارش ندارم بگم عفونته

به نظرت چیکار کنم؟

خیلی میترسم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز