😂😂😂کمی پیازداغشو زیاد کردی....اینا همش برات خاطره میشه..
یاد روزای انتقالم افتادم..اینقد فیلم بازی کردم جلوشون که مثلا آنفولانزا گرفتم..یه دفعه خواهر شوهرم زنگ زد من اولش حواسم نبود سر حال و پر انرژی سلام علیک کردم..بعدش گفت واااا😟😟تو که از من سرحالتری😅😅😅
من میگفتم نههه الان قرص خوردم کمی بهتر شدم بعدش حین حرف زدن کم کم صدامو بی رمق کردم
یا یه دفعه اومدن نهار بمونن خونمون من بخاطر اینکه آشپزی نکنم خودمو انداختم تو رختخواب سه تا پتو هم کشیدم روم😅😅😅😅وقتی هم بلند میشدم جوراب و شالو کلاه میکردم که مثلا لرز دارم
سوتی هم زیاد میدادم ولی به خیر گذشت..
دیشب تلفنی به خانواده شوهرم گفتیم باردارم
پریشبم به بابام اینا