بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

عالیه عزیزم، همون ساعت 10 پانکچر بشی دیگه عالی تر هم هست

چون راس 36 ساعت بهترین تایمش هست

مرسی عشقم💜

برام دعا کن منم مامان بسم⭐️🌸

مرسی عزیزم‌جواب دادی کلا تا این چن روز تموم شه همش در حال فکرم که چی چی شد 

دوستای گلم💗 

شما واکسن آنفولانزا زدید؟

قبل از انتقال به نظرتون بزنم؟؟

12 ام دوره م پانکچر شدم عزیزم.البته افراد مختلف،برحسب دارویی که مصرف می کنن و شرایط پاسخ دادن بدن به داروها این زمان متفاوت میشه.

زين جان خوبى عزيزم؟؟؟از خودت يه خبر بده 

فكرم پيشته 

وای سارا جون چی میبینم...🍀☘🍀☘🍀

خداروشکرررررر مامان جون😍❣😙

بچه ها🍀

خاکستری

نفسی

نیوا

زین

زایمان کررررررردین؟؟؟😍😍😍😍😍😍

😍😍😍

ننه مرجان و لوبیاهاش😍😍😍فرشته ی نازمون چطوره؟؟؟؟؟؟شیطنت ها شروع شده که مرز مو کشون خودت برسی😂با باباش تیم شدن؟یا تیمتون یکیه 😉

مرجان میبینی چه زود میگذره....چقدر منتطر بودم چهارقلو بزایی......زاییدی و یه وروووووجک 

سلام دوستای عزیزتر از خواهر🍀

یه عدد مامان سحرخیز که بجور دلش خواب میخواد اما دختری نمیزاره😏

خیلی وقت بود پست هارو نخونده بودم،الان فرصتی شد تا اینکارو بکنم..

خواستم یه اعترافی بکنم،آدمیزاد همیشه از شرایطش ناراضیه..همیشه...😏

از خودم مثال میزنم... الان که داشتم پست هارو میخوندم حقیقت دلم گرفت😟

چقد دلم تنگ شد واسه اون روزا... واسه روزای دونفره بودن...❣

دنبال آمپول بودن و دکتر رفتن...

روزای انتقال😍 الان پیام نیلاسمان رو دیدم که نوشته با جوجه هاش اومده خونه،یاد روزی میفتم که انتقال دادم و اومدم خونه.. چه روز خوبی بود😍

دوران بارداری که الان میگم‌چرا انقد با استرس گذروندم و کیف نکردم ازش که الان دلم لک میزنه برای اون روزا...😍

تیکر بارداری هاتون رو میبینم حسودی میکنم از من تموم شده😁😁

منی که از سزارین میترسیدم الان میگم وای چه روزی خوبی بود...😎 چه عمل خاطره انگیزی...

حتی همین الان که دخترم داره دوماهه میشه و کولیک و رفلاکس ارامش برای دخترم نزاشته و من کلافه... 

اما مطمعنم مطمعنم سال دیگه باز دلم تنگ میشه برای همین روزا🙄🙄

ای کاش تو هر موقعیتی بودیم قدرش رو میدونستیم اما خب نمیشه...همش میخوایم جای دیگه باشیم.. خدا که بهمون میده باز جای دیگه رو طلب میکنیم..چرا🤔

نگید الان دخترت کنارته و دلت خوشه و جای ما نیستی...

نبخدا..

منم همه مراحلی که شما الان توش هستین و یا ازش گذشتین رو طی کردم...

منم ترس داشتم که امپولام پیدا نشه...

منم ترس داشتم از اتاق عمل...

منم گریه امونم رو بریده...

منم آرزوی مرگ کردم...

منم ترس داشتم اگه نشه...

منم انتقال منفی رو تجربه کردم...

منم زخم زبون شنیدم...

منم منم منم...

ولی الان همین منم که دارم اینجا مینویسم و زنده مو هیچیم نشده...  ❣

فک میکنیم اگه این فرشته ها نیان نابود میشیم...

اقا اعتراف میکنم نابودی رو بزارین برای بعد اومدنشون... 

خودبخود از نخوابیدن و نخوردن نابود میشین😂😂

از دستشویی نرفتن سنگ کلیه میگیرین.. نکه نخواین برین ..نمیرسین برین...خخخخ

واقعا راحتترین مرحله مادری همون نه ماه بارداریه..‌ کاش ۱۲ماه بود🤔😂😂

همیشه یادتون باشه 🍂دائما یکسان نباشد حال دوران،غم مخور🍂

خیلی دوستون دارم🌸

تافرصت بعدی که برسم بیام نطق کنم بدرود😁😚❣😙🤗

سلام مررریم گلی😍😍😍

وای وای چقد دلم تنگ بود براتون❣

شیطنت😣😣😣 شیطنت جای خود جیغ های بنفش جای خود😂 

اره تیمش با باباش یکیه... همچین مظلوم میشه باباش رو میبینه که باور نمیکنه دخترش گریه کنه😁 میگه دختر به این خوبی😏😏😏

 مریم جون یدونس،وقت نمیکنم برم دستشویی... چهارتا میشدن😂😂😂😂😂

خدایا برسون از این وروجکا واسه همه منتظرا👐👐👐

ممنون . بیمارستانم فردا بازم باید سونو رو تکرار کنم خیلیییی نگرانم

عزیزم بعد اولین انتقال منفی دکتر طرازی غیر ایمنی و انعقادی ها کار دیگه ای هم کرد هیسترو یا خراش ؟

آره ۹ تا جنین خوشگل و ناز دارم با گرید بی😍😍😍😍 که تو سه بسته سه تایی برام فریز کردن

همیشه خودت و دختر گلت سلامت و شاد باشید، 🥰🥰🥰حال کردم با نوشته هات، واقعا همین طوره، همه اینا برای اینه که صبورتر بشیم و‌باشیم، فولاد آبدیده بشیم، و فکر میکنم هر موقع تو هر مقطعی به اون‌مرحله رسیدیم هدفمون هم خودبخود میسر میشه😊🥰🌺

ولی من که هنوز صبر ندارم خخ، خدا کمکم کنه، برام دعا کنید🙏🙏🙏