منم دقیقا به این نتیجه رسیده بودم.....
بار سوم گفتم ببین دیگه مورد بررسی نشده نداری و در حد توان خودت و دکترت همه چیو بررسی کردی اگه شد که فبها نشد دیگه در جا زدن ممنوع.....
به قولت از همه چی موندم.....
ادامه تحصیل.....
کار.....
شادی.....
تفریح.....
خیلی برنامه ها داشتم همه مسکوت موندن و همش رو یه نقطه درجا زدم.....
شور و هیجان زندگیو از دست داده بودم.....
فکر کن ۹۰ درصد ذهنت و زمانت و انرژیت تو مطب دکتر و اتاق عمل و داروخونه و.... بگذره.....
منم با خودم اتمام حجت کرده بودم.....
به خودم گفتم لااقل دیگه بعدش همه چی بچه دار شدن نخواهد بود.....
البته به نظرم به این مساله رسیدن خودش اولین کلید باز کردن قفل ناباروریه......
من با بارداری دومم اینو با تمام وجودم تجربه کردم.....
فکر کن با کلکسیون مشکلات بدون حتی یه فولیک اسید طبیعی باردار شدم.....
چرا؟؟؟
چون ذهنم آزاد بود.....
جسمم آزاد بود.....
روحم آزاد بود.....
خدا شاهده به خاطر برنامه هایی که داشتم روشون کار میکردم برا ساخت آینده زیباتری و وقتمو با خیلی کارها پر کرده بودم هم شادتر شده بودم.....
هم هدفدارتر....
درسته شاید به نظر برسه یه مدتی برنامه هام متوقف شدن اما ارزش یه مکثرو داشت.....
این دفعه انگیزمون بیشتره چون قراره برا آینده شادتر ۴ نفر تلاش کنیم.....