2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7048487 بازدید | 684660 پست

شیوا ومامان محمد فردا آزمایش دارن به امید خدا 

سهیلا سامی ومحیا منتظر دوشنبه 

ژیان چهارشنبه 

گندمک پنج شنبه 

من وفردایی روشن هفته ی آیندش ۱۶خرداد 


درسته؟

به زودی منم مامان میشم😍
وای ننه😍 من امروز آزادسازی زدم ۸ خرداد هم دوباره دارم بنظرت کی بیبی بزنم ؟ 

سلام عزیزم 

فاطمه برا انتقال لتروزل خوردی که آزادسازی میزنی چرا آزاد سازی میدن برا خیلیا علتش چیه 

خدای من بارها زمین خوردم و تو هم قدم بودی در هر شرایط، اینبار جای پاهایت در کنارم نیستن ناراحت نشدم چون فهمیدم یک پله بالاتر هستی و دستت را دراز کردی برای بالا بردنم از مشکلات دوستت دارم به زودی مامان میشم😍🙏🙏🙏

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم شما سینه هات حساس شده بود یا ن ؟  چ علایمی داشتی ؟

روز اول بود یا دوم موقع خواب اومدم جابجا بشم یه لحظه کمرم تیر کشید که این اصلا انقدر کوچیک بود که شاید توجه نمیکردم متوجه نمیشدم 

و روز نهم بود لک صورتی دیدم  که اینجا اعلام کردم اونم خیلی خیلی کم بود 

دیگه هیچ علائمی نداشتم 

الان هم ندارم کلا 

به نظرم همونطور که همه میگن دنبال علائم نباشید چون واقعا نود درصد هیچ علامت خاصی ندارن 


خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    
سلام عزیزم خوبی توی غذاهات پیاز و رب استفاده میکردی و اینکه گفتی نارگیل چطور استفاده میکردی چطور است ...

گلم غذام معمولی بود مثل همیشه چون مجبور شدم یکی دوبار از بیرون بگیرم 

بله هم رب داشت هم ادویه متاسفانه 

ولی خودم که درست میکردم ادویه استفاده نمیکردم 

نارگیل تازه خریدم چون آب نارگیل رو دکترم تاکید داشت که استفاده کنم بعدم مابقیش رو خرد کردم هر سری چندتا استفاده کردم 


خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    
عزیزم شما سینه هات حساس شده بود یا ن ؟  چ علایمی داشتی ؟

گلم فقط خونسرد باش استرس نداشته باش و بسپار بخدا

من دفعه سوم بود انتقال دادم 

اون دوبار خیلی خیلی مراعات کردم خیلی زیاد و نگرفت متاسفانه چون استرس داشتم همش 

حتی حال روحیم خوب نبود بخاطر مصرف داروها و شرایطی که پیش اومده بود

ولی این بار چون کلا ناامید شده بودم و زده بودم به بیخیالی چون اخرین جنینم  بود 

و مرتب شوهرم میگفت نشد هم نشد دیگه خواست خدا بوده نمیشه باهاش که جنگید 

خونسرد تر بودم 

من انقدر ناامید بودم که رفتیم دفتر مرجع تقلید برای اسپرم اهدایی سوال پرسیدیم و گفتن تنها راهش اینه طلاق بگیرید من صیغه بشم و بعد از انتقال اسپرم دوباره با شوهرم ازدواج کنم و من کلی گریه کردم 

اصلا دلم نمیخواد حتی بهش فکرکنم 

روزای خیلی بدی بود واقعا مثل بن بست بود 

ولی خدا معجزه کرد و بهم نشون داد که اگه صبر کنی من حواسم بهت هست 

خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    

من فقط و فقط میتونم بهتون بگم بسپارید بخدا و راضی باشید به چیزی که براتون خواسته خدا خودش حواسش به همه مون هست 

سخته خیلی سخته 

منم کم سختی نکشیدم ولی مطمئنم که این روزای ما یه امتحانه 

انشالله که همه مون سربلند بیرون میایم 

انشالله که خدا این بچه رو هم به من ببخشه و صحیح و سالم بغلش بگیرم با دعاهای شما 

خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    
قربونت برم خدا را شکر امروز یذره ترشح قهوه ای داشتم  فعلآ نیست دیگه خدارا شکر.ولی یکم درد پریو ...

اصلا ب خودت استرس وارد نکن  تو حاملگی  هر چیزی ممکنه اتفاق بیفته...فقط باید آرامش داشته باشی هر وقت لکه بینی داشتی سریع شیاف بزار 

درد پری هم طبیعیه کمردرد طبیعیه  انشاالله که به سلامت ۹ ماه رو بگذرونی عزیزم😘😍

دکتر ساره امیرزاده هم خوب بود بار اول پیش خودش انجام دادم.مثبت شدم ولی خارج رحمی.. پانچر دومم پیش ن ...

عزیزم فاصله ی بین دوتا انتقالت چند ماه بود؟

الهی و ربی من لی غیرک / به امید مادر شدن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز