گلم روانشناس و ترجیحا روانپزشک منم خیلی حالم بد بود خیلی با وجود سالها انتظار
یه کاری که من کردم مصرف گرمیجات بود و خلوت کردن دور و برم و گوش ندادن به نظرات غیر کارشناسی، پیدا کردن روش های صحیح فرزند داری، همکاری همسرم و از همه مهم تر هم فعال کردن مجدد روند شیردهیم بود، خیلی حالم رو خوب کرد، علاقه ام به بچه ام چند برابر شد، اعتماد به نفسم بالا رفت...
ولی قبلش همش گریه میکردم، چشمام پف پف بود احساس میکردم هیچ اراده ایی از خودم ندارم
ببین گلم درسته من دورم شلوغ بود و همه ریخته بودن مثلا برای کمک ولی احساس تنهایی و سر درگمی میکردم، ناراحت بودم چرا شیرم کمه و نمیتونم شیر بدم ولی از شیر دادن به بچم میترسیدم و فراری بودم
دیگه تو پروسه نوبت برای روانپزشک بودم که دیدم خوب شدم
اگر جایی سراغ نداری بیا pv بهت میگم
حتما برو گلم چون درسته افسردگی بعد از زایمان در خانم ها مشترک هست ولی عوامل بدتر یا بهتر شدنش فرق داره، تجربه خودم رو نوشتم تا ببینی شاید یه جاهایی کاملا با هم متفاوت باشیم و شاید یه جاهایی عوامل حال خراب کن برامون یکی باشه