بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

سلام عزیزم عادیه منم گاهی این جور میشم 

ولی اگر حس کنم داره بهم استرس میده سریع میرم دکتر

فعلا که حس میکنم طبیعی هست و نهایت این هفته که رفتم ازش می پرسم

کدئین دار به هیچ وجه نخور

اگر مجبور شدی فقط استامينوفن ساده 

آهو جون من میتونم نظر بدم؟

عزیزم شما کی آزمایش داری؟ جنینات چند روزه بودن؟

زینب مهربونم خوبی؟ کجایی؟ دلمون تنگ میشه برات دوست عزیزم

ما که 12 تا هست ولی همچنان همسرم هر شب مال خونه خودمون رو خاموش میکنه، میگه یکیش کم میشه حداقل، یا بهم میگه قبل از خواب خودم خاموش کنم😂😂😂🤐🤐🤐

آره واقعا😂😂😂

واژینال بلد نیستم دیگه همون مقعدی میذارم

مچکرم از راهنماییت😙😙😙

اشکال نداره عزیزم کم و زیاد شدن‌ها هست 

چرا که نه مونا جان خیلی هم خوشحال میشم چون من تو بطن جریانم شاید خیلی چیزها که دیگران ببینن رو نتونم ببینم

عزیزم بدیش اینه که آدم دیگه کرخت و بی انگیزه میشه. امیدوارم خداوند شرایط خوبی رو برات رقم بزنه

حال من خوب است

نه عاشقم، نه غمگینم، نه دلتنگ...

از شما چه پنهان، این روزها

جای هیچ کس خالی نیست!

من در بی تفاوت ترین 

حالت ممکن قرار دارم...!

گاهی هیچ دردی نداری

نه اینکه نداشته باشی ها،

منظورم بی حسی است

به یک بی حسی میرسی

که دیگر نه چیزی خوشحالت میکند

نه ناراحت

و این بدترین حالت ممکن است،

خدا نکند گرفتارش شوید

آن وقت حوصله خودتان را هم ندارید

چه برسد به آدم های اطرافتان

هرچقدر هم میخواهید ببینید چه چیزی 

باعث شده به این حال دچار شوید، نمیفهمید!

حالی را که خودتان هم نفهمید چگونه است را

چطور می شود برای کسی توصیف کرد؟

دلتان هیچ چیز نمی خواهد جز یک شانه

برای باریدن

شانه آدم خاصی نه،

فقط کسی که بدون هیچ حرفی و سوالی

شانه اش را بدهد و شما زار بزنیدبرای خودتان و

حالی که نمی توانید برای کسی توضیحش دهید!

گریه می کنید نه برای اینکه از چیزی ناراحتید،

برای اینکه بی حس شده اید، یک جور کلافگی!

که باز هم نمی شود توصیفش کرد!

من میگویم

این بدترین حالتی است که یک انسان می تواند دچارش شود

خدا نکند کسی به این حال بیوفتد...

خدا نکند!

منم این علایم رو داشتم ولی امروز رفتن 

قربونت برم عزیزم منم اصلا نگفتم جدا شو 

منم میگم یه تجدید نظر اساسی بکن، و از مشاور خبره کمک بگیر

منظورم اینه بعدا پشیمون نشی 

سی سال هم فدات شم یعنی هنوز خیلی جوونی

چند تا دوست و آشنا خانم و آقا داریم تو سن شما فهمیدن باید جدا بشن، باورت نمیشه به طرز معجزه آسایی ازدواج دوم موفق داشتن و هر کدوم بچه های سالم

میخوام بگم همیشه هم تهش مجردی نیست

اون خانم عاشق شوهر اولش بود 6 سال لاپوشونی کرد که شوهرش اهل مشروب و لات بازی هست، 6 سال دور از خانواده ضجر کشید، دست بزن داشت شوهرش عصبی بود، دفعه آخر کلی کتک زد خانمش رو که دیگه خانمش برگشت شهر خودشون و سفت و سخت رفت دنبال طلاق دیگه عشقی نمونده بود، جالبه تو دوران عده بعد از طلاق بود که یه خواستگار عالی اومد براش از لحاظ اخلاقی، و الان با اینکه کمی دست تنگ هستن ولی یه دختر ناز چشم رنگی داره که هر وقت نگاهش کنی کلی لذت میبری

یه خانم دیگه هم میشناسم همون اشتباهات ازدواج اولش رو تو ازدواج دوم انجام داد و دوباره سرنوشت نا معلوم

اما 

اما واسه شما اصلا من صلاحیت ندارم بگم چه تصمیمی بگیری فقط مشاور خوب باید بری، من که از مشاوره چیزی بلد نیستم

من فقط اینا رو میگم که بدونی جامعه دیگه به زن طلاق گرفته به چشم بد نگاه نمیکنه مثل قبل

اینا رو گفتم اگر تصمیمی گرفتی چه موندن چه رفتن، 20 سال دیگه عمرت رو تباه شده نبینی 

فقط دوست دارم با چشم باز همه جوانب رو برای موندن یا رفتن از زندگی بگیری و خدا هم بهترین ها رو جلوت بذاره

انشاالله که واقعیه عزیزم، منم تصمیم گرفتم روز دهم انتقالم بی بی چک بذارم، فعلا روز هفتمم

راستی روز اول کی میشه؟ همون روزی که انتقال دادیم؟ شما جنین سه روزه انتقال دادی یا 5 روزه؟ 

خدا رو شکر گلم هستم عزیزم درگیر کمد اتاق فسقلی بودیم حسابی

خودت خوبی‌، جوجه هات خوبن؟ کی باید سونو میرفتی؟ 

روز ۱۳ انتقالم ولی چهارشنبه ازمایش میدم..جنینامم سه روزه و ۴ روزه