اینستا استوری گذاشته منم پیام دادم گفتم درکت مکنم ولی توهم شرایط منو درک کن اگ ی ماه پارچم دستت نبود زبونم لال بود ولی من ی ماهه مگم بدوز من لباس ندارم لباسام همه تنگم شده
ب شوهرم هنوز نگفتم الان داریم میریم خونمون برسم خونه بهش مگم
یه خیاط محلی پیدا کن که تو خونه کار می‌کنه معمولا اونا راه میان با مشتری و سرشون زیاد شلوغ نیست دیگه بد و خوب کارشم بسپر دست خدا
ولی دیگه به اون دوستت جواب نده کلا بلاکش کن از روزگار حالم ازش بهم خورد بی مسئولیت اه
هفته دیگه مراسمه؟واقعا باور کردی حرفش رو؟بهت حسادتی چیزی داره؟محاله طبیعی واتفاقی باشه آخه یه لباس نبوده که طبیعی به نظربیاد بین چنتا که باید برات میدوخته اگه یکیش ندوخته بود نرمال بود
پارچه هات رو بیار ازش بگیر دیگه هم باهاش کات کن ارتباط سمی رو
بارداری فکر بچت باش خودت ناراحت نکن اگه میتونی که دوباره هزینه کن آماده بخر اگرم نه که کلا بهانه کن بارداریتو بگو سختمه راهم هم دوره نمیتونم بیام به نظر من که مهم و واجب نیس رفتنت با توجه به شرایطت
راه افتاده رفته اخه من ب شوهرمم نگفتم این بلا سرم اومده خونه دوستمم دوره ازمون
من مشهدم
ب شوهرم بگم کلی توسرم میزنه چون برا این دوستم خیلی کارا کردم شوهرم مجبکر کردم براش چک بده مجبورش کردم ضامن بشه وقتی ک پول لازم داشت حتی داداشاش بهش ندادن من شوهرمو مجبور کردم بهش قرض بدا
خودم ی لباس بارداری دوختم همون ماه های اول ک میتونستم خیاطی کنم مامانم مگه همون بپوش تو مولودی خانواده همسرم فقط پوشیدم همه تعریف مکردن
اما خب اینبار طرحی ک داده بودم برام بدوزه دکلته بود و کلی براش گشته بوودم
حالا فردا زنگش میزنم ببینم حرف اخرش چیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز