امروز خونه بودم و نشستم فیلم رو دوباره دیدم😂
البته شانس آوردم یه فرمالیته خوب دارم؛ معمولا فرمالیته فقط عروس و داماد هستن ولی من خانواده خودم و ۵ تا از دوستام رو هم گفتم بیان
از خانواده شوهرم هم قرار شد فقط پدر و مادرش بیان و خواهر برادرهاش نباشن که فیلم شلوغ و آشفته نشه که آخر پدرش هم صبح پیچید و نیومد
اهمیت به فرزند: ۱۰۰ از ۱۰۰😂
حالا دوستهای من یکیشون یه استان دیگه زندگی میکرد و از اونجا امد و یکی هم سفرش رو کنسل کرد ولی پدرشوهرم یه کار واجبتر پیدا کرد و نیومد😅
فیلم قشنگی ازش درآمد و لباس و آرایش فرمالیته هم خیلی قشنگ بود
ولی لباس روز عروسیم عین لباسهای عروسهای فیلمهای تلویزیون بود؛ زیر پیرهنم هم جوراب شلواری پوشیده بودم😂😂😅 بخاطر همون یه کفش عروسکی پاشنه سهسانتی پوشیدم و اصلا دوستش نداشتم؛ خیلی زشت بود
ولی کیف روز فرمالیته رو بردم؛ یدونه کیف خریده بودم
تازه قسمت دارک ماجرا از اینجا شروع میشه😂😂😂
اختلاف طبقاتی خانواده و اطرافیان من و شوهرم خیلی زیاده
نمیگم خودم خیلی جایگاه اجماعی خوبی دارم ولی اطرافیانم خیلی خوبن
اما فامیلای همسرم در نوع پوشش و رفتار و … خیلی شاهکار کردن
مثلاً وقتی عروس و داماد میان خب بقیه روشون پول میرزن بعد یهسری از اطرافیان من دلار و تراول ریختن
بعد اینا داشتن اونا رو جمع میکردن و توی فیلم هم هست😂😂😂(خنده عصبی)
بعد یه عزیزانی از اونا امدن به من هزارتومنی دادن!!!! اصلاً سال ۹۶ هزارتومنی واقعاً خیلی….
بابا حداقل از اونهایی که روی زمین بود و برداشتی میآوردید😅
یه چندتا بچه هم داشتن که یکی تور من رو میکشید؛ یکی دامن لباس و…
حتی یه بحثهایی هم داشت شکل میگرفت
یه غذاهایی هم داشتن میرفتن توی کیسه 😅 و اونجا بود که فهمیدم چرا همسرم اونقدر بیشتر از به تالار جمعیت غذا سفارش داده بود
یه رسم بدی هم که هست که شاید بعضی از شما هم داشته باشید این هست که وقتی هدیهها رو جمع میکنن مقدار هدیه و اسم طرف رو مینویسن که اونم جالبانگیز بود
از فرداش همه دوستای من؛ من رو مسخره میکردن.
حتی نامزد سابقم زنگ زد گفت شنیدم که با یه خانواده خیلی لاکچری وصلت کردید.
خلاصه روز بعد هرکس زنگ میزد میدونستم میخواد مسخره کنه