خواهرشوهرم و شوهرش چنان عاشقانه بودن یا توبغل یا ماچ یا عزیزم
هفته پیش وسط یه مهمونی رسمی نزدیک بود دعواشون شه
یعنی خواهرشوهرم دیگه گفتش دوس دارم اینوخورد کنم تو صورتت گفتمت تو تربیتش دخالت نکن تو اصلا حرف نزن .
خاله و شوهرخاله شوهرم هاج و واج بودن
اخه خواهرشوهرمم قبلا فقط صدا خنده اش میفهمیدی