خسته از همه لحاظ دوس دارم همین الان بمیرم دیگ بیشتر ازین زجر نکشم دوس دارم این امتحانا تموم شه برم مدرسه شاهد ثبت نام کنم درعین حال دوس دارم همین الان بمیرم از ..... میترسم چون گناه کبیرس
کلی هدفم دارم تو زندگیم براشونم تلاش میکنم از یه طرفم پوچ پوچم دیگه حسی ب هیچی ندارم مرگو ترجیح میدم ب این هدفا
کلی ایده و هدف دارم برای آیندم
کلی ایده برای خود... هم دارم
دیگه خواب هم حالمو خوب نمیکنه
ادامه بده شرایط عوض میشه
چندمی??
وااااااای😂😂😂😂😂😂😂😂😂
دختر تو خدا تو شکر کن تو اگه بجای من بودی فکر کنم الان سالگردت هم گذشته بود😂😂😂البته شوخی میکنم به دل نگیر.....
من پارسال دوازدهم بودم یعنی قرار بود پارسال دیپلم بگیرم ولی چند تا درس افتادم و شهریور با دی ماه هم امتحان دادم چند تا قبول شدم ولی باز دوتا جامعه شناسی با عربی مونده که اونم جامعه رو امروز دادم در حد فاجعه😭
اصلا از جامعه شناسی هیچی متوجه نمیشم هر چقدر میخونم انگار نه انگار با این وضعیتی هم که امروز دیدم فک کنم دوباره میفتم و شهریور باید امتحان بدم
دیشب هم تا صبح بیدار بودم از حال خرابیو استرس نه صبحونه خوردم نه نهار نفسمم سنگینه انگار یه وزنه ١٠٠ کیلویی روم گذاشتن همش هم خودمو تحقیر میکنم که یکساله عُرضه ندارم این لامصبو قبول بشم این همه فکر خیال یه طرف از یک طرفم فکر بابامو میکنم که جوابشو چی بدم.... اصلا یه وضعیت فاجعه....
احساس میکنم افسرده شدم هم سنو سالای خودمو میبینم که همه خوشحالن بهترین لباسارو میپوشن میرن با دوستاشون دور دور گردش خرید دانشگاه فلان چلان ولی من چی من یکساله که از زندگی و همچی عقب افتادم و هرچقدرم فکر میکنم دیوونه تر میشم دیگه هیچی بهم حال نمیده هیچی تو این دنیا نیست که منو خوشحال کنه احساس پوچی و بدرد نخور بودن میکنم حتی یه دوست یا رفیقی هم ندارم که باهاش درد دل کنم... از همه چی بریدم چندین بار هم فکر خودکشی زد به سرم ولی دلم به حال پدر مادرم میسوزه....فقط از وضعیت دارم فرار میکنم تا وقتی که خوابم اوکیه ولی وقتی از خواب بیدار میشم دوباره همین داستانه
اره سرتو درد اوردم خلاصه وضعیت تو خیلی بهتره قدر زندگی تو بدون❤
