چقد معرفت بخرج دادم
چقد تو لحظه به لحظه اولویت بود
چقد پاک و با صداقت دوسش داشتم
چقد عذاب کشیدم و یبار دلجویی نکرد
چقد توجه کردم و خودم تشنه توجه از طرف اون
روانشناس و روانپزشک بین هم دارن پاسم میدن
نمیگم خدا لعنتت که نه اینکه فکر کنی دلم نمیاد نه!تو ذاتم نیست کسیو لعنت کنم
ولی اگه یروزی نتونم به کسی اعتماد کنم نتونم همسر و زندگیو دوست داشته باشم اون موقع نمیبخشمت
تو این عشق من همون ادم احمق بدون اعتماد به نفس اویزون پیگیر همیشه منتظر بودم
فقد ناراحتم همه دوست داشتنامو به تو دادم توام گمشون کردی هیچی برای ادم بعدی زندگیم نذاشتم