ءداداشم درگیرشه خیلی خیلی احساساتی هست 26 سالش هست باهاش حرف زدم دلم کباب شد براش بهم گفت تمام تلاشمو کردم براش کسی ازم نگیرش یکی دیگه رو انتخاب کرد انگار نصف از وجودمو گرفتن هرشب تگاه عکسش میکنه هی خاطره یاداو ی میکنه هی ناراحت میشه بهش گفتم اینهمه دختر بهتر از این قبول نمیکنه میگه این اخریشه برام فرق داشت کار هرشبش هروز غصه خوردن خودشو داره نابود میکنه نمیدونم کی خوب میشه داره آب میشه خیلی ناراحتشم مشاورم چند جلسه،بردیمش😟
من از گریه ی زیاد باور میکنی دیگه اشک ندارم؟
کاش یذره از اون عشق رو طرف من داشت دیکه هیچی از خدا نمیخواستم
خیلی بد دردیه واقعا
ممکنه تا اخر عمر به یادش باشه فقط کم کم دیگ کنار میاد
باید همه عکسا و پیام هارو پاک کنه چه میدونم بره باشگاه آهنگ شاد گوش بده باید خودش بخواد
دایی منم کارش شبا شد گریه کردن برای دختره
رفت درگیر کرد خودشو شاید یادش بره
بستگي به عقل و منطق داره بهش بگو تو كه اينقدر ضعيفي چطور ميخواسي تو زندگي از اون دختر محافظت كني
باید یه جایگزین برای عشقش پیدا کنید.بعد از ۲۰سال هنوز هم دلتنگ اون یاز قدیمی ام.
با دختره صحبت کن بیاد یچیزی بگه خودش از چشم این داداشت بندازه
گذر زمان همه چيزو حل ميكنه به حال خودش بذاريدش همينه كه ميگن دوستي نكنيد آخر و عاقبت نداره عمرتون حروم ميشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز