چه از نظر خیانت چه از نظر حمایت
شوهر من که امن نیست
خیلی تلاش کردم که اصلاح ش کنم
یا خودمو جوری کنم دوست داشته باشه منو
یه مدت هم کنترل می کردمش و حرص می خوردم
الان خسته و ناامیدم
حالم از محبت کردنش بهم می خوره از اینکه هر روز ببینمش
اونم ادعا درست شدن داره و انتظار محبت داره
حمایت ندارم برم
بچه م هم وابستگی زیاد به پدرش داره
آدمی هم نیستم بگم پولشو خرج کنم به درک بره خیانت کنه
البته اینم بگم هنوز مدرکی وجود ندارد که خیانت می کنه ولی تازگیا کرده بود
اشتباه شد جهار سال پیش کرده بود تازگیا نه
ولی یه حس بدی دارم
چطوری بدون مدرک میگی خیانت کرده؟!
هیچی خسته تر از زنی نیست که از همه چی ناامید باشه
خدا بهت صبر بده🥹
ما زنا خیلی زود شکسته میشیم
درکت میکنم خیانت در چه حد بود ؟پشیمون بود؟
هیچی نمیشه کرد خواهر باید خودتو بزنی به اون راه مثل خیلی از زنا
منم خسته ام بنظرم با این حسرت ب گور میرم
خیانت ا که کنن دیگه نه اعتماد می‌کنی نه باورشون می‌کنی منم وضعیتم اینه
از کجا فهمیدی خیانت کرده
واقعا خوش به حال کسایی که شوهر خوب و به قول شما امن دارن.
من شوهرم بی مسئولیت هست. از نظر مالی نتونست پیشرفت کنه و اصلا از نظر مالی نتونست زندگی رو اداره کنه.
از طلاق برای آینده دخترم میترسم که اذیت بشه وگرنه خیلی وقته دل از شوهر و زندگی باهاش کندم
