مث کابوس بود ثانیه ثانیه اش... نفسم بند اومده بود حالت تهوع داشتم کمر درد داشتم... تو خواب بودم انگار همش کابوس داشتم میدیدم فقط تکون میخوردم از هرچی بوه حالم بد میشد همشم عادی بود از ویارم بود
اینقدر اذیت شدم ک فکرشو میکنم خدا برام ثوابشو یه شب ننوشت کلی از گناهان کم کرد و ۱۰۰ شب برام ثواب نوشت..
شبای سخت زیادی تو زندگیم داشتم ولی هیچوقت مث این نبود...