2777
2789

ی بار راهنمایی که بودم برف اومده منم با چکمه خیلی با ابهت داشتم با دوستم راه میرفتم معلم ریاضی و مدیر پشت سرمون بودن زنگ آخر بود یهو با کله لیز خوردم رفتم تو زمین 😂 مدیر عین خیالش نبود خیلی شیک و مجلسی پوزخند زد رد شد 😐

https://www.karzar.net124609 لینک کارزار                      بیا قرارمان این باشد سبز بمانیم در میان هزاران تاریکی 🌱

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ی بار راهنمایی که بودم برف اومده منم با چکمه خیلی با ابهت داشتم با دوستم راه میرفتم معلم ریاضی و مدی ...

کلا همینه تو مدرسه فقط زورشون ب دانش آموز میرسه که هی فشار بیارن بهش

گوینده❤️

اووو من چهار بیدار شدنه😂😂


منم چهار بیدارشدم ۷ و نیم امتحان دارم و بشدت خوابم میاد😵‍💫


چند روز پیش با پدرم رفتم ثبت نام برای کلاس بعد با مدیر آموزشگاه صحبت کردیم بعد من فرم پر کردن پدرم رفت بیرون چون جای ماشینش بد بود همزمان با این ه پدرم رفت ی دانش آموز دیگه آوند اونجا که کلاس داشت منم که داشتم فرم پر میکردم بعد مدیر آموزشگاه به اون دانش آموز گفت با پدرت اومدی؟ بعد من فکر کردم با منه بعد به خودم میگفتم که الان پدرمو دید به همین زودی یادش رفت🤔 بعد خیلی جدی سرموآوردم بالا گفتم بله با پدرم اومدم بعد مدیر آموزشگاه گفت نه با شما نبودم شمارو که دیدم پدرتون با ی دانش آموز دیگه بودم و من کل تایمی که داشتم فرم پر میکردم و شرایط کلاس می‌پرسیدم اینطوری بودم🫣🙊 الان که بهش فکر میکنم با خودم میگم خوب چرا من جواب دادم پدر منو که دید ولی خیلی زد بود ضایع شدم البته تقصیر مدیرهم بود شما اسم مخاطب برای حرفش نگفت😆😅

فقط 2 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تیکر ماه محرمه🖤خونِ پاکِ حسین،  در طنینِ هر روز محرم،  صدایِ فریادی‌ست که  در دلِ تاریخ،  موج می‌زند.  روز شماریِ  این ماه،  نه تنها  شمارش روزها،  بلکه  سُریدنِ اشکِ  دل‌هاست تا به  آستانِ  عشق و  فداکاریِ  اِمامِ  حُسَین برسد.  😭🖤 میشه برای پدربزرگم فاتحه بخونی🙏🏻😥آرامش یعنی همینکه بی قید و شرط خدا رو داری😍😍 خدایا خودت کمک کن توی درسام موفق بشم و به آرزوهای خوبی که دارم برسم و بتونم برای خانوادم افتخار باشم و سربلندشون کنم🤲🏻🤲🏻 میشه حالا که لطف کردی امضامو خوندی❤❤برام صلوات بفرستی و دعام کنی🙏🏻🙏🏻

بیشتر ببینید

یه بار کلاس یازدهم بودم و من بودیم و دو تا از دوستام

توی حیاط مدرسه بودیم بعد اینا خواستن منو بترسونن😂

یه سوسک نیمه جون از تو باغچه حیاط پیدا کردن و انداختن کنار پام که مثلا من بترسم 

همینطور که این سوسکه داشت دستو پا میزد منم پامو گذاشتم روی سوسکه و لهش کردم😬😂

یه صدای خررچچ هم داد🙄😂

این دو تا هم همین جور نگاه میکردن به سوسک له شده تعجب کرده بودن خیلی باحال بود😅

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز